در حال بارگزاری وبسایت فارسی کاتولیک...





  فارسی کاتولیک
پرسشگر

درود در بخش آفرینش کتاب مقدس چند ابهام وجود داره.مثلا اینکه شیطان که شریره چگونه میتونه از خدایی که محبت و کمال خالصه خلق شه.البته میدونم که در نخست شیطان یا همون لوسیفر یا هر چیز دیگه ای از فرشتگان مقرب بوده. ولی مگر خدا از قبل و بعد .از عزل تا ابد اگاهی بی نهایت نداره؟ او که به اینده همه اگاهه چه لزومی داشت ادمو حوا را ازمایش کنه ؟ ایا خدا نمیدانست شیطان و آدم چه راهیو انتخاب میکنند؟ دومین سوال درباره خشونت عجیب خدا در عهد عتیقه. در قسمتهایی امر به سنگسار سوزاندن و قتل ادم انسانها داده. حتی گفته به حیوانات و کودکان و زنان هم رحم نشه. چطور چنین چیزی با روح محبت خدا سازگاه؟ و سوال اخر اختلاف در وقایع درج شده ی اناجیله. چرا برخی از رویدادها مثلا در انجیل یوحنا با لوقا فرق داره؟ مگر حواریون همگی نزد عیسی نبودند؟ ممنون میشم اگر پاسخ بدید.



  فارسی کاتولیک
مسئول پاسخگو
در پاسخ به:

درود در بخش آفرینش کتاب مقدس چند ابهام وجود داره.مثلا اینکه شیطان که شریره چگونه میتونه از خدایی که محبت و کمال خالصه خلق شه.البته میدونم که در نخست شیطان یا همون لوسیفر یا هر چیز دیگه ای از فرشتگان مقرب بوده. ولی مگر خدا از قبل و بعد .از عزل تا ابد اگاهی بی نهایت نداره؟ او که به اینده همه اگاهه چه لزومی داشت ادمو حوا را ازمایش کنه ؟ ایا خدا نمیدانست شیطان و آدم چه راهیو انتخاب میکنند؟ دومین سوال درباره خشونت عجیب خدا در عهد عتیقه. در قسمتهایی امر به سنگسار سوزاندن و قتل ادم انسانها داده. حتی گفته به حیوانات و کودکان و زنان هم رحم نشه. چطور چنین چیزی با روح محبت خدا سازگاه؟ و سوال اخر اختلاف در وقایع درج شده ی اناجیله. چرا برخی از رویدادها مثلا در انجیل یوحنا با لوقا فرق داره؟ مگر حواریون همگی نزد عیسی نبودند؟ ممنون میشم اگر پاسخ بدید.

نخست باید ببینیم شیطان کیست؟
اولین بار نام شیطان در کتاب حکمت سلیمان که بعد از تبعید نوشته شده بود و در دوران لوتر از کتاب مقدس کنار گذاشته شده و کتابی نسبتا متاخر هست به آن ماری که در کتاب پیدایش نسبت داده شده بود اطلاق شد.
 
شیطان از کلمه ای عبری به مفهوم دشمن آمده . و بعدها از فرهنگ ایران به فرهنگ عبری و بعد از ماجرای تبعید قوم به بابل در ذهن انبیا جا افتاده.
 
همانطور که میدانید مکاشفه راز خدا یک امر تدریجی هست و خدا در تاریخ، خود را هر روز بیشتر آشکار کرده.
 
پس در کتبی که قبل از تبعید نوشته شده به طور مستقیم کلمه شیطان نیامده.
 
حال این شیطان دشمن کیست؟
دشمن پدر آسمانی هست؟ خیر!
در کتاب ایوب نقش وی بر ما آشکار میشود.
شیطان مانند دادستان دنبال محکوم کردن انسانهایی هست که شبیه خدا آفریده شدند و پسران خدا تلقی میشوند و کارش این است ثابت کند ما  لایق این درجه از عزت نیستیم و به خاطر اراده آزاد و تمایلاتی که در ما وجود دارد قادریم از خود پرستی ، بت و خدای «دیگر» بوجود آوریم و اعلام استقلال کنیم و به خدا و خلقتی که او ایده آل آفریده، خیانت کنیم. پس خدا فرصت میده تا توبه کنیم و برگردیم وگرنه مرگ مزد گناه خواهد بود.
پس، از خدای پدر اجازه میگیرد تا در این دنیایی که سقوط کرده ما را در آزمون قرار بده تا اراده آزاد ما را به چالش بگیره.
 
یشوعا ماشیح نیز به عنوان آدم ثانی به این دنیا آمد تا ما فرزندان گم شده را جمع آوری کند و به آن عزت سابق و چهره خداگونه برگرداند و با خدای پدر در صلح قرار بده و در آن خلقت آسمان و زمین نوین ما را نیز شریک کند.
 
شیطان در کتاب مقدس نامهای مختلف داره. متهم کننده - دشمن - بعلزبول - رئیس دیوها - بلیعال (وحشی) - ابلیس - اژدها - آدم کش - خصم - بدذات - شریر - دروغگو - رئیس این دنیا - افسونگر - مار - وسوسه کننده.
 
او هر آنچه نقشه خدا باشد با آن مخالف است نه برای اینکه او دشمن خدا هست بلکه او دشمن انسانی که به چهره او هست میباشد.  حال میخواهد اون مسیحی باشد که هم کامل پسر خداست و هم کامل پسر انسان هست . چون پسر انسان هم هست به خود اجازه تجربه و تحریک تمایلات وی را میدهد. 
 
از اعمالی که به وی نسبت داده میشود:
عمل دجال (۲ تسالونیکیان ۲: ۳-۴) 
مبدا گناه
مانع در رسالت 
خیانت یهودا
تقلب حنانیا 
باعث بعضی بیماری ها
جایی که هست قلمرو اموات هست (برعکس قلمرو خدا که در عمل مسیح هست)
وسوسه ها و...
 
 
این دنیای که سقوط کرده در دستان شیطان افتاده  چون بخاطر گناه ما سقوط کرده و از پدر آسمانی اجازه داره هر انسانی را وسوسه کنه حتی پسرش را.
 
آیا خود شیطان وسوسه هست؟
خیر شیطان تنها وسوسه گر هست. وسوسه به خودی خود بد نیست! فلسفه ایجاد صفت وسوسه میتونه چیز خوبی هم باشه.
 
مفهوم واژه وسوسه:
اغوا، انگیزش، بداندیشی، تحریک، تلقین، وسواس
 
وسوسه جنبه های مثبت هم میتونه داشته باشه و اشتیاق و تحریک و انگیزش برای اعمال مثبت داشته باشه.
مثلا وسوسه شهادت برای خدا.
وسوسه کمک به دیگران و...
 
وسوسه یک صفت در راستای تمایل هست. تمایل به خودی خود بد نیست.
 
 
اما وسوسه وقتی در مغایرت با اراده پدر قرار میگیرد گناه را ایجاد میکند.
 
پس یشوعا هم وسوسه شد و این چیز بدی نیست.
 
البته در فرهنگ ما جا افتاده که وسوسه به عنوان واژه منفی همیشه به کار میبریم.
 
شیطان وسوسه نشد. تنها کارش را انجام داد. او همیشه تمایل انسان را تحریک میکرد و این از چشمان پدر دور نبود و خارج از اراده پدر هم نبود.
 
این تصمیم اشتباه ما هست که مغایر با اراده خدا قرار میگیره و گناه زاده میشه.
 
بنابراین پدر چونکه اراده آزاد در انسان پدید آورده بود اجازه داد که حتی تمایل و وسوسه منفی داشته باشه. اما این انسان بود که بخاطر اراده آزاد باید انتخاب میکرد که همیشه فقط اراده پدر آسمانی را انجام دهد.
 
ما آدم کوکی نیستیم. ما با اراده آزاد میتوانیم فرزندان محبوب پدر آسمانی باشیم یا فرزندان آن دشمن بشریت باشیم.
 
محبت با آزادی اراده زیباست نه با اجبار.
ما وظیفه داریم به محض پدید آمدن وسوسه های شیطانی از فکر کردن به آن بپرهیزیم و با کلام خدا به جنگ وسوسه های شیطانی برویم و سر شیطان را همان ابتدا بکوبیم و اجازه رشد افکار شریرانه را ندهیم.
 
 
------------------------------
 
جواب سوال دوم شما :
این دنیا بخاطر گناه سقوط کرده. ما انسان ها تا حدی که چشممان کار می کند و فکرمان میتواند پردازش کند میفهمیم. پس خدا ناچار است به مرور رازهای خود را آشکار کند و با قوم خویش آرام آرام بفهماند براستی او چطور فکر میکند.
ما از همان لحظه ای که میوه شناخت نیک و بد را خوردیم ، غرور و خودپرستی (هر چیز غیر از خدا پرستیده شود بت پرستی است) وارد وجود ما شده و مانند آدم و حوا میخواهیم خدا باشیم! حتی خدا را قضاوت میکنیم. 
در حالیکه خدا همه چیز را نیک آفرید. حتی مرگ نیز چیز بدی نیست. به عنوان مثال دانشمندان حساب کردند اگر مرگ نبود مگس ها چقدر میشدند. میدانید اگر مگس ها بطور طبیعی تولید مثل میکردند و با فرضیه داشتن همه چیز برای رشد ، در عرض یکسال چقدر میشدند؟
وقتی که در روی هم قرار بدیم ۱۵ متر ارتفاع به وسعت تمام زمین حجم مگس می شد. به همین ترتیب اگه انسان ها نمی مردند و فقط زاد و ولد میکردند ، بر روی هم تا حالا معلوم نبود به چه ارتفاعی میرسید و جایی برای زندگی نبود.
 
پس نکته اول اینکه ما دائم خدا را قضاوت می کنیم در حالی که تمام تصمیمات وی بی نقص است.
نکته بعدی ما برای این جهان زندگی نمی کنیم بلکه وعده داده شده همانطور که خدا این جهان را آفرید ، یک جهان بی نقص که مرگی در آن نیاز نباشد ساخته که فیض یافتگان در آن دارای زندگی ابدی میشوند.
 
پس ما وقتی که قدرت خدا را میبینیم میفهمیم همین خدا قادر است جهان دیگری را حتما طبق وعده اش بسازد و دلیلی برای شک وجود ندارد.
 
نکته سوم : بر میگردیم به قوم اسرائیل ، خدا چاره ای نداشت مانند تربیت کودک ، راز خود را آرام آرام به وی بفهماند . 
مثلا مادر ما وقتی کوچک بودیم یک موضوع را طوری میگفت ، وقتی بزرگتر شدیم نحوه گفتنش فرق میکرد و هر چقدر عاقل تر شدیم چیزهای بیشتر و درک جدیدتری به ما میداد.
خدا نیز بیش از سه هزار سال پیش یک قوم ضعیف را انتخاب کرد تا از طریق یک قوم بسیار کوچک و ضعیف در میان سایر اقوام ، راز خودش را نمایش دهد. این قوم در زمانی که همه جوامع در بت پرستی زندگی میکردند و بچه های خودشان را قربانی بت میکردند و سکس مقدس در آیین های خود داشتند ، قوم خدا را وسوسه میکردند بنابراین چاره ای نبود که در مقابل هر چیزی که موجب لغزش میشود بسیار سختگیرانه و بی گذشت باشد. با این همه خشم ، باز هم قوم گناه کرد و بارها خداوند این قوم را تنبیه کرد.
 
این جواب بسیار خلاصه شده است و میشد چندین کتاب درباره آن نوشت...
 
--------------------
 
عهد جدید حداقل بین ۳۰ - ۴۰ سال بعد از رستاخیز مسیح نوشته شد. آن زمان دوربین فیلم برداری و صنعت چاپ و روزنامه نبود!
هر کدام از انجیل ها در یک مکان جداگانه نوشته شد و در ارتباط با شهادت رسولان به انجیل ، در یک محیط گردآوری شد. در حالیکه ما گاهی فراموش میکنیم دیشب چه شامی خورده ایم، شاگردان آنچنان تاثیری از حضور مسیح و سخنان و مثل های وی در ذهنشان نقش بست که سالهای سال هنوز در ذهنشان بود.
 
اتفاقا این نشان میدهد این ماجرا و تمام گفته ها حقیقت محض است چون چندین شاهد برای آن وجود دارد که هر کدام تعمقی در مورد وقایع داشته اند.
 
سنت های مذهبی دیگه هم نوشته هایشان با هم تفاوت هایی دارد . در مورد هر کدام اگر خواستید میتوانید خودتان تحقیق کنید!!
 
 
 
فیض خداوندمان با شما

برای ثبت پرسش ابتدا لازم است که وارد حساب کاربری خود شوید!