----
هر صبح، خدا می آید تا ما را هر کجا که هستیم پیدا کند. او ما را به برخاستن از این دنیا، فرا می خواند. تا نگاه کنیم و پی ببریم که ما برای بهشت ساخته شده ایم.
پاپ فرانسیس
---
قرائت اول اشعياء 66: 10ـ14
(سلامتي را مثل نهر به سوي او جاري خواهم نمود)
بخشي از كتاب اشعياء نبي
اي همه آناني كه اورشليم را دوست ميداريد،
با او شادي كنيد و برايش وجد نماييد
و اي همه آناني كه براي او ماتم گرفتيد، با او شادي بسيار نماييد
تا از پستانهاي تسلاي او بمكيد و سير شويد
از سينه جلال او بمكيد و لذت ببريد
چرا كه خداوند اينچنين ميگويد:
"اينك من سلامتي را مثل نهر
و جلال امتها را مثل طغيان آب به سوي او جاري خواهم نمود
و شما مثل شيرخوارگان در آغوش گرفته شده
بر زانو نوازش خواهيد شد
همچنانكه يك مادر فرزندش را تسلي ميدهد
من نيز شما را تسلي خواهم بخشيد
در اورشليم تسلي خواهيد يافت.
چون شما اين را ببينيد، دل شما شادمان خواهد شد
و استخوانهاي شما همچون سبزه تازه و خرم خواهد گشت
دست خداوند بر بندگانش آشكار خواهد گرديد."
اين است سخن خدا. - خدا را سپاس باد.
مزمور برگردان مزمور 66: 1ـ7، 16 و20
- اعمال خداوند عظيم است.
اي تمامي زمين، براي خدا بانگ شادماني بزنيد
جلال نام او را بسراييد
با ستايش نمودنش او را جلال دهيد
و خدا را بگوييد: چه مهيب است كارهاي تو.
در پيشگاه تو تمام زمين سجده نمايد
براي تو بسرايند، نام تو را بسرايند.
- اعمال خداوند عظيم است.
بياييد و اعمال خداوند را ببينيد
كارهاي او براي بني آدم مهيب است
او دريا را به زمين خشك مبدل نمود
و آنان از ميان نهر پياده عبور كردند.
پس در او شادي نماييم
او با قدرت خويش تا ابد سلطنت ميكند.
- اعمال خداوند عظيم است.
اي جميع كساني كه از خداوند ميترسيد، بياييد و بشنويد
و آنچه را كه وي براي جان من انجام داده است، به شما خواهم گفت.
متبارك باد خدا كه دعاي مرا از خود برنگردانيده
و رحمت خويش را از من دريغ ننموده است.
- اعمال خداوند عظيم است.
قرائت دوم غلاطيان 6: 14ـ18
(بر بدن خود داغهاي عيسي را دارم)
بخشي از رساله پولس رسول به غلاطيان
اي برادران، حاشا كه به چيزي جز به صليب خداوند ما عيساي مسيح كه توسط آن جهان براي من مصلوب گشت و من براي جهان، فخر نمايم. زيرا آنچه كه اهميت دارد نه ختنه است و نه نامختوني، بلكه خلقت جديد. بر آناني كه طبق اين قانون رفتار ميكنند و همچنين بر اسرائيل خدا، صلح و رحمت باد.
بعد از اين هيچكس براي من ايجاد مزاحمت نكند، زيرا كه بر بدن خود داغهاي عيسي را دارم. اي برادران، فيض خداوند ما عيساي مسيح با روح شما باد. آمين.
اين است سخن خدا. - خدا را سپاس باد.
سرود قبل از انجيل ر.ك. به كولسيان 3: 15ـ16
هللويا- آرامش مسيح در قلوب شما حكمفرما باشد
و كلام وي در كمال غنايش در دلهاي شما ساكن شود. - هللويا.
انجيل لوقا 10: 1ـ12 و 17ـ20
(سلام شما بر او قرار خواهد گرفت)
بخشي از انجيل لوقا - درود بر تو اي خداوند.
در آن هنگام عيساي خداوند هفتاد و دو تن ديگر را منصوب نموده، ايشان را پيشاپيش خود دو به دو به تمامي شهرها و مكانهايي كه خود عازم آنجا بود، فرستاد. وي به ايشان گفت: "محصول فراوان است ولي كارگر كم، پس از خداوند محصول بخواهيد تا كارگراني براي محصول خود بفرستد.
حال برويد، اينك من شما را همچون برههايي به ميان گرگها ميفرستم. نه كيسه، نه توشهدان و نه كفش با خود مبريد و هيچكس را در راه سلام مگوييد.
به هر خانه كه وارد شويد، نخست بگوييد: "سلام بر اين خانه باد." و اگر ابن سلام در آنجا باشد، سلام شما بر او قرار خواهد گرفت وگرنه، نزد شما باز خواهد گشت.
در همان خانه بمانيد، از آنچه دارند بخوريد و بياشاميد، زيرا كارگر مستحق مزد خود ميباشد. از خانهاي به خانهاي مرويد.
هرگاه به شهري ميرويد كه شما را ميپذيرند، آنچه را پيش شما ميگذارند بخوريد. مريضان آنجا را شفا دهيد و به ايشان بگوييد: "ملكوت خدا به شما نزديك است."
ولي هرگاه به شهري وارد شديد كه شما را نپذيرند، به ميدانهاي آن شهر بيرون رفته بگوييد: "خاكي را هم كه از شهر شما به پايمان چسبيده، عليه شما ميافشانيم. ولي اين را بدانيد كه ملكوت خدا نزديك است."
به شما ميگويم كه در آن روز عاقبت سدوم بهتر خواهد بود تا آن شهر.
آن هفتاد و دو تن شادمان برگشتند و گفتند: "خداوندا، حتي ديوها به نام تو از ما اطاعت ميكنند."
وي به ايشان گفت: "شيطان را ديدم كه همچون صاعقه از آسمان ميافتد. اينك به شما قدرت دادهام تا بر مارها و عقربها و تمام قواي دشمن پاي نهيد و چيزي به شما آسيب نخواهد رساند.
ولي از اين شادي مكنيد كه ارواح از شما اطاعت ميكنند، بلكه از اين شادي كنيد كه نامهاي شما در آسمان نوشته شده است."
اين است سخن خداوند. - ستايش بر تو، اي مسيح.
اعلام ملكوت خدا، بشارت صلح، تسلي، امنيت و نجات است، حتي اگر قوم او به خاطر عدم وفاداري به خداي خود و ارتكاب گناه، به دور از سرزمين موعود، در تبعيد باشند. در قرائت اول ميبينيم كه خداوند به تبعيدشدگان چنين وعده ميدهد: "اينك من سلامتي را مثل نهر و جلال امتها را مثل طغيان آب، به سوي او جاري خواهم نمود... همچنانكه يك مادر فرزندش را تسلي ميدهد، من نيز شما را تسلي خواهم بخشيد، در اورشليم تسلي خواهيد يافت... دست خداوند بر بندگانش آشكار خواهد گرديد." خداوند قوم خود را حتي اگر بر اثر سركشي و عدم وفاداريشان مورد تبعيد قرار گيرند، فراموش نميكند و پس از تطهير آنان از گناهانشان، دست صلح و دوستي به سوي آنان دراز ميكند و آنان را از تسلي و نجات برخوردار ميگرداند.
اين هدف نجاتبخش خدا را در قرائت انجيل امروز نيز به وضوح ميبينيم. عيسي هفتاد و دو تن از شاگردانش را پيشاپيش خود به تمامي شهرها و مكانهايي كه خود عازم آنها بود، ميفرستد و از آنان ميخواهد كه به عنوان مبشرين ملكوت، مناديان صلح و سلامتي باشند: "به هر خانه كه وارد شويد، نخست بگوييد: سلام بر اين خانه باد!... مريضان آنجا را شفا دهيد و به ايشان بگوييد: ملكوت خدا به شما نزديك است!" البته انسان در پذيرفتن اين دست دوستي خدا آزاد است، ولي چنانچه آن را رد كند، همانگونه كه قوم برگزيده خدا با دوري جستن از او، رنج تبعيد را براي خود به بار آورد، آناني كه پيام صلح انجيل را رد كنند نيز داوري هولناكي را بر خود فرود ميآورند. از اين رو مسيح به شاگردان خود ميگويد: "هر گاه به شهري وارد شديد كه شما را نپذيرند، به ميدانهاي شهر بيرون رفته بگوييد: خاكي را هم كه از شهر شما به پايمان چسبيده، عليه شما ميافشانيم. ولي اين را بدانيد كه ملكوت خدا نزديك است. به شما ميگويم كه در روز داوري عاقبت سدوم بهتر خواهد بود تا آن شهر."
اما شاگرد براي اينكه به راستي شايسته بشارت ملكوت مسيح گردد، بايد از برخي ويژيگيها برخوردار باشد. او نبايد به خاطر نزديكياش با مسيح، خود را از سايرين برتر بداند، بلكه بايد خود را كارگر خداوند در خدمت دنيا به عنوان مزرعه او تلقي نمايد، كارگري كه وظيفه دارد به محصول خداوند رسيدگي كند. او بايد عليرغم امكان مخالفت و دشمني جهان، حاضر باشد كه به وسايل انساني و قدرت دنيوي متكي نباشد بلكه تنها بر قدرت خداوند و ياري فيض او توكل نمايد: "اينك من شما را همچون برههايي به ميان گرگها ميفرستم، نه كيسه، نه توشهدان و نه كفش با خود مبريد." شاگرد مسيح بايد چنان تمام ذهن و فعاليتهاي خود را بر بشارت ملكوت متمركز سازد كه وقتاش را براي امور بيهودهاي كه ممكن است تأخيري در اين رسالت خطير به وجود آورد، صرف ننمايد: "هيچكس را در راه سلام مگوييد." مبشر ملكوت بايد بر اميال نفساني خود مسلط باشد و خود را به سايرين تحميل نكند، بلكه از روحيه قناعت و خدمت برخوردار باشد: "... در همان خانه بمانيد، از آنچه دارند بخوريد و بياشاميد، زيرا كارگر مستحق مزد خود ميباشد."
كسي كه شايسته اعلام ملكوت ميگردد، حتي اگر به خاطر قدرتي كه خداوند به او عطا ميكند، ديوها نيز به نام مسيح از او اطاعت نمايند و تمام نيروهاي شيطاني كه مسيح با بياني نمادي به عنوان "مارها و عقربها" از آنان سخن ميگويد به زير پاي او بيافتند، نبايد اين را ناشي از قدرت انساني خود تلقي نكند و آن را دليل شادي خود بداند. او بايد چنان با استاد و خداوند خود در صميميت و اتحاد باشد كه همچون پولس رسول بگويد: "حاشا كه به چيزي جز به صليب خداوند ما عيساي مسيح كه توسط آن جهان براي من مصلوب گشت و من براي جهان، فخر نمايم" (ر.ك. به قرائت دوم). تنها در اين صورت است كه مبشر نه از مخالفت و ضديت جهان با پياماش مأيوس ميگردد و نه به خاطر پيروزيهايش در اين راه دچار تكبر شده، از ادامه رسالتش باز ميماند. به اين ترتيب در راه بشارت ملكوت، حتي اگر متحمل داغهاي عيسي گردد (ر.ك. به قرائت دوم)، از اين شاد است كه لياقت آن را يافته است كه نامش در آسمان نوشته شود (ر.ك. به انجيل امروز).
٭ آيا آگاهيم كه راز تعميدمان يكايك ما را در هر نوع زندگي كه به آن دعوت شدهايم، شاگرد مسيح و مبشر ملكوت خدا ساخته است؟ اين رسالت را تا چه حد جدي ميگيريم و چگونه سعي ميكنيم كه از خصوصيات يك شاگرد واقعي مسيح برخوردار باشيم؟
٭ آيا ميتوانيم به همراه حضرت پولس بگوييم: "حاشا كه به چيزي جز به صليب خداوند ما عيساي مسيح كه توسط آن جهان براي من مصلوب گشت و من براي جهان، فخر نمايم؟" اگر راز تعميدمان از ما خلقتي جديد نساخته است، مسيحي بودن براي ما چه مفهومي دارد؟
٭ آيا به نداي مبشرين انجيل كه نزديك بودن ملكوت خدا را اعلام ميكنند گوش ميدهيم و با روحي فروتن و مطيع به گونهاي جدي و مداوم در راه توبه و دگرگوني زندگي گام برميداريم؟