قرائت اول - سال فرد دانيال نبي 1/1-6 و8-21
بخشي از كتاب دانيال نبي
در سال سوم سلطنت يَهُوياقيم پادشاه يهودا، نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه بابل به اورشليم آمده، آن را محاصره نمود. و خداوند يَهُوياقيم پادشاه يهودا را با بعضي از ظروف خانه خدا به دست او تسليم نمود و او آنها را به زمين شِِنْعار به خانه خداي خود آورد و ظروف را به بيتالمال خداي خويش گذاشت. و پادشاه اَشفَناز رئيس خواجه سرايان خويش را امر فرمود كه بعضي از بنياسرائيل و از اولاد پادشاهان و از شُرَفا را بياورد. جواناني كه هيچ عيبي نداشته باشند و نيكومنظر و در هرگونه حكمت ماهر و به علم دانا و به فنون فهيم باشند كه قابليت براي ايستادن در قصر پادشاه داشته باشند و علم و زبان كلدانيان را به ايشان تعليم دهند. و پادشاه وظيفه روزينه از طعام پادشاه و از شرابي كه او مينوشيد تعيين نمود و (امر فرمود) كه ايشان را سه سال تربيت نمايند و بعد از انقضاي آن مدت در حضور پادشاه حاضر شوند. و در ميان ايشان دانيال و حَنَنْيا و ميشائيل و عَزَرْيا از بنييهودا بودند. اما دانيال در دل خود قصد نمود كه خويشتن را از طعام پادشاه و از شرابي كه او مينوشيد نجس نسازد. پس از رئيس خواجه سرايان درخواست نمود كه خويشتن را نجس نسازد. و خدا دانيال را نزد رئيس خواجه سرايان محترم و مكرم ساخت. پس رئيس خواجه سرايان به دانيال گفت: «من از آقاي خود پادشاه كه خوراك و مشروبات شما را تعيين نموده است ميترسم. چرا چهرههاي شما را از ساير جواناني كه ابناي جنس شما ميباشند، زشت¬تر بيند و همچنين سر مرا نزد پادشاه در خطر خواهيد انداخت.» پس دانيال به رئيس ساقيان كه رئيس خواجهسرايان او را بر دانيال و حَنَنْيا و ميشائيل و عَزَرْيا گماشته بود گفت: «مستدعي آنكه بندگان خود را ده روز تجربه نمايي و به ما بُقُول براي خوردن بدهند و آب به جهت نوشيدن. و چهرههاي ما و چهرههاي ساير جواناني را كه طعام پادشاه را ميخورند به حضور تو ملاحظه نمايند و به نَهجي كه خواهي ديد با بندگانت عمل نماي.» و او ايشان را در اين امر اجابت نموده، ده روز ايشان را تجربه كرد. و بعد از انقضاي ده روز معلوم شد كه چهرههاي ايشان از ساير جواناني كه طعام پادشاه را ميخوردند نيكوتر و فربهتر بود. پس رئيس ساقيان طعام ايشان و شراب را كه بايد بنوشند برداشت و بُقُول به ايشان داد. اما خدا به اين چهار جوان معرفت و ادراك در هر گونه علم و حكمت عطا فرمود و دانيال در همه رؤياها و خواب¬ها فهيم گرديد. و بعد از انقضاي روزهايي كه پادشاه امر فرموده بود كه ايشان را بياورند، رئيس خواجه سرايان ايشان را به حضور نَبوْكَدْنَصَّر آورد. و پادشاه با ايشان گفتگو كرد و از جميع ايشان كسي مثل دانيال و حَنَنْيا و ميشائيل و عَزَرْيا يافت نشد پس در حضور پادشاه ايستادند. و در هر مسئله حكمت و فطانت كه پادشاه از ايشان استفسار كرد، ايشان را از جميع مجوسيان و جادوگراني كه در تمام مملكت او بودند ده مرتبه بهتر يافت. و دانيال بود تا سال اول كورش پادشاه.
اين است سخن خدا. - خدا را سپاس باد.
مزمور برگردان دانيال نبي 3/ 52-56-
- ستایش و جلال ازآن توست، ای خداوند
اي خدواند، خداي پدران ما، تو متباركي،
متبارك است نام شكوهمند و قدوس تو،
تو متباركي در معبد قدوس و شكوهمندت،
تو بر كرسي سلطنتت متباركي،
- ستایش و جلال ازآن توست، ای خداوند
تو متباركي كه با نگاهت به لجهها فرو ميروي
و بر كروبيان نشستهاي،
تو در افلاك آسمان متباركي،
سرود قبل از انجيل دوم قرنتيان 9/ 6 و7
هللويا- هركه باسخاوت بكارد، با سخاوت درو مي¬كند.
زيرا خدا كسي را كه با شادماني مي¬بخشد دوست مي¬دارد - هللويا.
انجيل لوقا 21/ 1-4
بخشي از انجيل لوقا - درود بر تو اي خداوند.
چون به بالا نظر كرد، توانگراني را ديد كه هداياي خود را در بيتالمال مياندازند. آنگاه بيوه زن فقيري را ديد كه دو سكه كوچك در آنجا ميانداخت. و گفت: "به راستي، به راستي به شما ميگويم، اين بيوه زن فقير بيش از همه آنان انداخته، چراكه آنان همه از آنچه زياد داشتند دادند، ولي او از اندك مال خود، آنچه را معاشش بود انداخت".
اين است سخن خدا. - ستايش بر تو، اي مسيح.
تعمق
در طول اين هفته آخر سال عبادي، در مورد بعضي حقايق مهم زندگي مسيحي خود ميانديشيم. قرائت انجيل امروز در عين حال كه كوتاه ميباشد، واقعيت بزرگي را به ما ميآموزد و آن اين است كه ارزش آنچه كه به خدا هديه ميكنيم، در كميت آن نيست، بلكه در كيفيت آن است. هنگامي كه در فراواني نعمت و ثروت خود، صرفاً از كثرت مال خود ميبخشيم، بيآنكه قدري از وجود خود را عطا كنيم، هديه ما ارزش چنداني ندارد. اما اگر حاضر باشيم مثل بيوه¬زن فقير، چيزي را عطا كنيم كه براي خود ما گران تمام ميشود و ما را مستلزم آن ميسازد كه بهايي پرداخت نماييم و يا از خودگذشتگي نشان دهيم، هديه ما هر قدر هم كه از نظر معيارهاي مادي و دنيوي بيارزش باشد، از ديدگاه خداوند ارزشي والا دارد. اينگونه عطا كردن، رفته رفته به ما ميآموزد كه چگونه خود را هر چه تمامتر به خداوند تقديم كنيم و اينچنين پيروان راستين منجي خود باشيم، او كه "مرا محبت نمود و خود را براي من داد" (غلاطيان 2/ 20).
٭ اين كلام عيساي خداوند را كه گفت: "دادن از گرفتن فرخندهتر است" (اعمال رسولان20/ 35)، چگونه در زندگي خود تجربه مينماييد؟ چگونه ميتوانيد در جواب محبت مسيح، خود را تماماً به او عطا كنيد؟
٭ براي اين فيض دعا كنيد كه از فرصت¬هاي كوچك و روزمرهاي كه پيش ميآيد تا با محبت و از خودگذشتگي، ذرهاي از وجود خود را به ديگران و در نتيجه به خدا تقديم نماييد، به خوبي استفاده كنيد و آنها را از دست ندهيد.