در حال بارگزاری وبسایت فارسی کاتولیک...





تعالیم رسمی کلیسای کاتولیک برای جوانان (youcat)


اینجا هستید:

فصل دوم: من ایمان دارم به عیسی (یسوع یا یشوعا) مسیح، پسر مولود خدا



✔️ بخش نخست: به چه منظور بر این کره خاکی به سر می بریم، چه باید بکنیم و روح القدس چگونه ما را در این زندگی یاری می رساند
✔️ فصل اول: منزلت بشری
✔️ فصل دوم: جامعه بشری
✔️ فصل سوم : کلیسا
✔️ بخش دوم: ده فرمان
✔️ فصل اول: فرمان نخست: من هستم یهوه، خدای تو. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان دوم: نام یهوه خدای خود را به باطل مبر. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان سوم: روز خداوند (سبت) را تقدیس نما! ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان چهارم: پدر و مادر خود را احترام نما. ::: ::: ::: «همنوع خود را بسان خود دوست بدار»
✔️ فرمان پنجم: قتل مکن!
✔️ فرمان ششم: زنا مکن!
✔️ فرمان هفتم: دزدی مکن!
✔️ فرمان هشتم: شهادت دروغ مده.
✔️ فرمان نهم: به زن همسایه خود طمع مورز.
✔️ فرمان دهم: به هیچ چیز که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن

    👈🏻 چرا گزارش های مربوط به عیسی، «انجیل» یعنی «خبر خوش» نام دارند؟


    بدون اناجیل نمی دانستیم که خدا از روی محبت بی پایان خود، پسرش را نزد ما می فرستد تا بتوانیم با وجود گناهانمان به پیوند ابدی با خدا بازگردیم [422-429].


    اخبار راجع به زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی از مردگان، بهترین اخبار عیسیجهان هستند. آنها شهادت می دهند که عیسی ناصری، یهودی متولد بیت الحم، «پسر خدای زنده» (مت، 16، 16) است که انسان شد. خدای پدر او را فرستاد «تا همه انسان ها نجات یافته و به شناخت حقیقت دست یابند» (1 تیم، 2، 4). 


    👈🏻 نام «یشوعا» (عیسی) چه معنی می دهد؟


    یشوعا به زبان عبری یعنی: «خدا نجات می دهد» [430-435، 452].


    در اعمال رسولان پطرس چنین می گوید: «هیچ نام دیگری زیر آسمان بجز عیسی مسیح به ما داده نشده تا به وسیله آن نجات یابیم» (رس، 4، 12). همه مبشرین در اصل، این پیام را به انسان ها رسانده اند. 


    👈🏻 چرا عیسی به لقب «مسیح» ملقب است؟


    در عبارت کوتاه «عیسی مسیح است»، هسته اصلی ایمان مسیحی بیان می گردد: عیسی، پسر نجار ساده اهل ناصره، همان مسیح موعود و منجی است [436-440، 453].


    چه واژه یونانی «Christos» و چه واژه عبری «Messias» هر دو به معنای «مسح شده» هستند. در اسرائیل پادشاهان، کاهنان و پیامبران مسح می شدند. ← رسولان دریافتند که عیسی «با روح القدس» مسح شده است (رس، 10، 38). ما مسیحیان نیز به نام مسیح نامیده شده ایم _ این بیان کننده دعوت عظیم ما است.   


    👈🏻 «پسر مولود خدا» به چه معناست؟


    هنگامی که عیسی به خود لقب «پسر مولود خدا» می دهد (پسر یگانه یا یگانه پسر متولد شد،ه یو، 3، 16) و پطرس و دیگران نیز این را شهادت می دهند، این امر بیان کننده این است که در میان همه انسان ها، فقط عیسی است که فراتر از یک انسان است و در ارتباطی منحصر به فرد با خدا، پدر خود، قرار دارد [441-445].


    در بسیاری از بخش های ← عهد جدید (یو، 1، 14و18؛ 1 یو، 4، 9؛ عب، 11، 7 و نظیر آن) عیسی «پسر» خوانده می شود. هنگام تعمید و تجلی بر بالای کوه، صدایی از آسمان او را «پسر عزیز» خطاب کرد. عیسی رابطه بی همتای خود با پدرش در آسمان را بر شاگردانش فاش کرد: «پدرم خدا همه چیز را به من سپرده است، هیچ کس به جز پدر، پسر را نمی شناسد و هیچ کس پدر را نمی شناسد به جز پسر، و کسانی که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد» (مت، 11، 27). این که عیسی مسیح واقعاً پسر خداست، در رستاخیزش از مرگ به ظهور می رسد. 


    👈🏻 چرا مسیحیان عیسی را «سرور» صدا می کنند؟


    «شما به من استاد و سرور می گویید، و شما به حق مرا چنین خطاب می کنید زیرا من واقعاً چنین هستم» (یو، 13، 13) [446-451، 455].


    مسیحیان نخستین با اطمینان خاطر به عیسی «سرور» می گفتند، با آگاهی به این که در ← عهد عتیق این لقب فقط برای خداوند بکار برده می شد. عیسی با نشانه های بسیاری به آنان نشان داده بود که او بر طبیعت، ارواح شریر، گناه و مرگ، تسلط و قدرتی الهی دارد. خاستگاه الهی رسالت عیسی، در رستاخیزش از مرگ آشکار گردید. توما چنین اعتراف می کند: «ای سرور و خداوند من» (یو، 20، 28). این برای ما به این معنی است : اگر عیسی «سرور» است، هیچ مسیحی اجازه ندارد در مقابل قدرت های دیگر، زانوان خود را خم کند.


    👈🏻 چرا خدا در عیسی انسان شد؟


    «برای ما انسان ها و برای نجات ما از آسمان فرود آمد» (← اقرار ایمان نیقیه/ قسطنطنیه) [456-460].


    خدا از راه عیسی مسیح جهان را با خود آشتی داد و انسان ها را از اسارت گناه آزاد ساخت: «زیرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد، تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه صاحب حیات جاوید گردد» (یو، 3، 16). خدا در عیسی، جسم انسانی و فانی ما را به خود گرفت(← تن گیری)، در سرنوشت زمینی، درد و رنج و مرگ با ما شریک شد و در همه چیز با ما یکسان گشت به جز در گناه. 


    👈🏻 این به چه معناست که عیسی (یسوع یا یشوعا) مسیح هم انسان راستین و هم خدای راستین است؟


    خدا براستی در وجود عیسی، یکی از ما و بدین گونه برادر ما شد، اما همزمان از خدا و به این ترتیب، سرور ما بودن، دست نکشید. شورای کالسدون در سال ٤٥١ میلادی این آموزه را تعلیم داد که خدا بودن و انسان بودن در یک شخص واحد به نام عیسی مسیح  ارتباطی «تفکیک ناپذیر و اخلاط ناپذیر» با هم دارند [464-467، 469].


    ← کلیسا برای درازمدت با این موضوع درگیر بود که چگونه باید رابطه بین الوهیت و انسانیت در عیسی مسیح را به بیان درآورد. الوهیت و انسانیت به رقابت با یکدیگر نمی پردازند، گویی که بخشی از عیسی خدا و بخش دیگر انسان باشد. و این گونه نیز نیست که گویی الوهیت و انسانیت عیسی با هم مخلوط شده اند. خدا در عیسی مسیح فقط به صورت ظاهری جسم انسانی را نپذیرفت (=Doketismus باور به این که عیسی هرگز جسمی نداشت، جسم او توهمی بیش نبود و او همواره خدا ماند)، بلکه او براستی انسان شد. از طرف دیگر در الوهیت و انسانیت عیسی، دو شخص گوناگون نیز مطرح نیست (=Nestorianismusاندیشه نستوری؛ باور به این که در عیسی دو شخص و دو سرشت وجود داشت). و سرانجام، این گونه هم نیست که در عیسی مسیح،  سرشت انسانی به طور کلی در سرشت الهی حل شده باشد (Monophysitismus.= اندیشه ای که براساس آن، سرشت انسانی و الهی عیسی پس از تن گیری در هم ادغام و تنها به شکل سرشت الهی ظاهر شده است). کلیسا در مقابله با همه این بدعت ها، به این اصل، اعتقاد راسخ داشته است که عیسی مسیح همزمان، هم انسان راستین و هم خدای راستین است. در عبارتِ معروفِ «تفکیک ناپذیر و اخلاط ناپذیر» (شورای کالسدون) تلاش نشده، امری که برای عقل بشری بسیار سنگین است، توضیح داده شود، بلکه این اصل، به اصطلاح، زوایای ایمان را مستحکم نگاه می دارد و «سمت و سو»یی را که می توان در آن راز شخص عیسی مسیح را جست و جو کرد، نمایان می سازد.      


    👈🏻 چرا عیسی را فقط می توان به عنوان یک «راز» درک کرد؟


    از آنجا که عیسی در الوهیت جای دارد، نمی توان او را خارج از واقعیت نادیدنی الهی درک کرد [525-530، 536]. 


    بُعد دیدنی عیسی به بُعد نادیدنی او اشاره می کند. ما در زندگی عیسی واقعیت های بیشماری را مشاهده  می کنیم که به قطعیتِ تمام وجود دارند، اما می توانیم آنها را فقط در مقام راز درک کنیم. این رازها (← راز) برای نمونه، پسر خدا بودن، انسان شدن، رنج های مسیح و رستاخیز او هستند. 


    👈🏻 آیا عیسی هم مانند ما دارای روح و روان و بدن بود؟


    بله. عیسی «با ... دستان انسانی خود کار می کرد، با روح انسانی خود، می اندیشید، با اراده انسانی اش عمل می کرد و با قلبی انسانی محبت می ورزید» (شورای دوم واتیکان، رساله شادمانی و امید، 22،2) [470-476].


    این جزیی از انسان بودنِ کامل مسیح بود که او دارای روان انسانی نیز بود و از لحاظ روانی نیز به تکامل  می رسید. در این روان، هویت انسانی و خودآگاهی ویژه او نیز جای داشت. عیسی به پیوند خود با پدر آسمانی اش در روح القدس که اجازه می داد او را در همه وضعیت های زندگی هدایت کند، آگاه بود. 


    👈🏻 چرا مریم باکره است؟


    خدا می خواست که عیسی مسیح، یک مادر انسانی واقعی داشته باشد اما فقط خدا، پدر او باشد، زیرا او  می خواست سرآغازی نو پدید آورد که نه مرهونِ نیروهای زمینی، بلکه تنها مرهون او باشد [484-504، 508-510]. 


    موضوع بکارت مریم، یک اسطوره کهن و از مد افتاده نیست، بلکه پایه و اساس زندگی عیسی است. او از یک زن متولد شد، اما پدری انسانی نداشت. عیسی مسیح سرآغازی نو از عالم بالا در این جهان است. در انجیل لوقا مریم از فرشته می پرسد: «این چگونه می شود و حال آن که مردی را نشناخته ام؟» [با هیچ مردی همبستر نشده ام] (لو، 1، 35).  هرچند که کلیسا از همان ابتدا به سبب اعتقاد به بکارت مریم، مورد تمسخر قرار گرفته، همواره معتقد بوده است که منظور، بکارتی واقعیست و نه فقط نمادین←  ١١٧.

     


    👈🏻 آیا مریم فرزندان دیگری غیر از عیسی داشت؟


    نه. عیسی تنها فرزند از کالبد مریم است [500، 510].

     


    از همان کلیسای نخستین، افراد به بکارت دائمی مریم معتقد بودند، امری که به خودی خود، وجود خواهر یا برادر برای عیسی را نفی می کند. در زبان مادری عیسی، یعنی زبان آرامی، تنها یک واژه برای خواهر، برادر و فرزندان عمو، خاله، دایی و عمه وجود دارد. هرگاه در انجیل از «خواهران و برادران» عیسی سخن به میان می آید (برای نمونه: مر، 3، 31-35) منظور، خویشاوندان نزدیک اوست.


    👈🏻 آیا نامیدن مریم با لقب «مادر» خدا برخورنده نیست؟


    خیر. هر کس مریم را  مادر خدا می نامد، اعتراف می کند که پسر او خدا است [495، 509].


    هنگامی که مسیحیان نخستین بر سر این موضوع مشاجره می کردند که عیسی کیست، لقب Theotokos («مادر خدا») به نشانی برای رسیدن به شناخت در تفسیرِ کتاب مقدس از سوی راست کیشان بدل شد: مریم نه فقط انسانی را به دنیا آورد که پس از تولدش، خدا «شد»، بلکه این فرزند، حتی زمانی که در رحم او بود، پسر واقعی خدا بود. در این زمینه، موضوعی که در درجه نخست مطرح می شود، مریم نیست بلکه موضوع یک بار دیگر این است که آیا عیسی، همزمان هم انسانِ راستین و هم خدای راستین است ←  ١١٧. 


    👈🏻 «لقاح مطهر مریم» یعنی چه؟


    کلیسا معتقد است «مریم باکره -  این سعادتمندترین بانو - از همان لحظه نخستِ لقاحش با فیض و امتیازی منحصر به فرد از سوی خدای قادر متعال و به دلیل شایستگی های عیسی مسیح- این منجی نژاد بشر- از هرگونه آسیب مربوط به گناه نخستین مصون مانده است» (قانون جزمی صادره در سال ١٨٥٤؛ ← قوانین جزمی کلیسا) [487-492، 508].


    اعتقاد به «لقاح مطهر» از همان سرآغاز کلیسا رواج داشت. این اصطلاح در این روزها اغلب مورد سوءتفاهم است. این عبارت، بیانی برای آن است که خدا مریم را از گناه نخستین مبرا داشته است، آن هم از همان ابتدا. در این عبارت، سخن از بسته شدن نطفه عیسی در جسم مریم نیست و حتی از تنزل درجه امور جنسی در مسیحیت نیز سخن نمی رود، به این معنا که گویی زن و مرد از راه تولید مثل، خود را «لکه دار» می کنند ← 68-69. 


    👈🏻 آیا مریم تنها به منزله ابزاری برای خدا بود؟


    مریم بیش از یک ابزار کار منفعلانه برای خدا بود. انسان شدن خدا همچنین با موافقت کامل مریم امکان پذیر شد [493-494، 508-511]. 


    مریم به فرشته ای که به او گفت او «پسر خدای متعال» را به دنیا خواهد آورد گفت: «هر چه تو گفتی بر من کرده شود» (لو، 1، 38). به این ترتیب، نجات انسان به دست عیسی مسیح با طرح پرسشی از سوی خدا، موافقت یک انسان در کمال آزادی و بارداری شروع می گردد- پیش از  آن که مریم با یوسف ازدواج کند. مریم از این راه نامتعارف برای ما به «دروازه نجات» بدل گشت← 479. 


    👈🏻 چرا مریم مادر ما نیز هست؟


    مریم مادر ماست زیرا مسیح، سرور ما، او را در مقام مادر به ما داد [963-966، 973].


    «ای زن، به پسر خود بنگر... ای پسر، به مادر خود بنگر» (یو، 19، 26ب-27الف). این کلماتی که عیسی از روی صلیب به یوحنا فرمود، همواره از نظر کلیسا به منزله سپردن کل کلیسا به مریم است. به این ترتیب، مریم مادر ما نیز محسوب می شود. ما اجازه داریم او را صدا کنیم و از او خواهش کنیم، نزد خدا برای ما شفاعت کند ← 147-149.


    👈🏻 چرا عیسی در ٣٠ سال نخست زندگی اش، به هیچ وجه به شکل علنی ظاهر نشد؟


    عیسی می خواست در زندگی معمولی ما شریک شود تا به این ترتیب، زندگی روزمره ما را تقدیس کند

    [531-534، 564]. 


    عیسی کودکی بود که از والدین خود محبت و توجه دید و به دست آنان تربیت و بزرگ شد. «او در حکمت و قامت رشد می کرد و مورد پسند خدا و مردم بود» (لو، 2، 52). او عضوی از یک جماعت روستایی یهودی بود و در مراسم مذهبی هم شرکت می کرد؛ او پیشه ای آموخت و باید لیاقت خود را در آن به اثبات می رساند. این موضوع که خدا  می خواست در وجود عیسی، در خانواده ای بشری به دنیا بیاید و در آن بزرگ شود، خانواده را به جایگاه خدا و الگوی نخستینِ جمعی که در آن همگی به یکدیگر یاری           می رسانند، تبدیل کرده است.


    👈🏻 چرا عیسی اجازه داد یوحنای تعمید دهنده، به رغم آن که او بی گناه بود، او را تعمید دهد؟


    تعمید یعنی فرو رفتن در آب. عیسی در تعمیدش در تاریخ گناه آلود بشریت فرو رفت. او با این کار نشانه ای برجا گذاشت. او نشان داد که برای نجات ما از گناهانمان حتی روزی به کام مرگ نیز خواهد رفت، اما به قدرت پدرش دوباره از مرگ برخواهد خاست [535-537، 565].  


    گناهکاران _ سربازان، فاحشه ها، باج گیران _  به سوی یوحنای تعمید دهنده می شتافتند، زیرا جویای «توبه و بازگشت به سوی خدا و غسل تعمید برای بخشش از گناهان بودند» (لو، 3، 3). درواقع عیسی به این تعمید هیچ نیازی نداشت، زیرا او عاری از هر گناه بود. دو نکته نشان می دهد که چرا او غسل تعمید  گرفت: عیسی گناهان ما را بر خود می گیرد. عیسی تعمیدش را اشاره ای از پیش به رنج ها و رستاخیزش از مردگان می داند. با این نشانه دال بر آمادگی او در راه جان دادن برای ما، آسمان گشوده می گردد: «تو پسر عزیز من هستی» (لو، 3، 22ب).


    👈🏻 چرا عیسی وسوسه شد؟ آیا او اصلاً می توانست وسوسه شود؟


    احتمالِ واقعیِ وسوسه شدن، جزئی از هستی براستی انسانی عیسی است. در وجود عیسی مسیح ما از آن منجی برخوردار نیستیم که «نتواند ضعف های ما را حس کند، بلکه کسی که در همه چیز همانند ما وسوسه شد اما مرتکب گناه نشد» (عب، 4، 15)  [538-540، 566].


    -


    👈🏻 عیسی «ملکوت خد» را به چه کسانی وعده می دهد؟


    خدا «مایل است تا همه نجات یابند و به شناخت حقیقت دست یابند» (1 تیم، 2، 4). «ملکوت خدا» در نزد انسان هایی آغاز می گردد که اجازه می دهند، محبت خدا آنان را دگرگون سازد. براساس تجربیات عیسی، این اشخاص بیش از هر کس، فقرا و کوچک ترینان هستند [541-546، 567].

     


    حتی برای کسانی که از کلیسا دوری می کنند، این کار عیسی جذابیت دارد که او با محبتی جانبدارانه، پیش از همه به طردشدگان از جامعه توجه می کرد. در موعظه سر کوه، فقرا و ماتم زدگان، قربانیان ظلم و زور، همه کسانی که با قلبی پاک در جست وجوی خدا هستند و همه کسانی که جویای مهربانی، عدالت و صلح و آرامش او هستند، در ورود به ملکوت خدا صاحب الویت هستند. حتی گناهکاران نیز به شکل ویژه ای به ملکوت خدا دعوت شده اند: «تندرستان احتیاج به پزشک ندارند بلکه بیماران. من آمده ام، تا گناهکاران را بخوانم نه عادلان را» (مت، 2، 17).  

     


    👈🏻 آیا عیسی براستی معجزه کرد یا همه اینها فقط افسانه هایی ساخته و پرداخته ایمانداران هستند؟


    عیسی براستی معجزه کرد، ← رسولان نیز معجزه کردند. مولفانِ عهد جدید، به رخدادهای واقعی اشاره دارند [547-550].


    منابع بسیار قدیمی از معجرات بی شماری گزارش می دهند، حتی از زنده شدن مردگان، اینها تأییدی برای بشارت عیسی هستند: «اما هرگاه من بوسیله روح خدا ارواح پلید را اخراج کنم،  این یعنی ملکوت خدا به شما نزدیک شده است» (مت، 12، 28). معجزات در اماکن عمومی رخ می دادند و برخی از شفایافتگان، اشخاصی بودند که نامشان آشنا بود، همانند بارتیمائوسِ نابینا (مر، 10، 14-15) یا مادر زن پطرس (مت، 8، 14-15). معجراتی هم روی می داد که در محیط زندگی یهودیان مواردی از کفر محض محسوب می گشت (به عنوان نمونه، شفای یک مرد افلیج در روز ← سبت یا شفای جزامیان). به رغم آن، یهودیتِ معاصرِ عیسی آنها را انکار نکرد. 


    👈🏻 چرا عیسی معجزه می کرد؟


     معجزه هایی که عیسی می کرد، نشانه هایی از آغاز ملکوت خدا بود. آنها بیان کننده محبت او نسبت به انسان ها بودند و رسالت او را قوت می بخشیدند [547-550].

     


    معجزه های عیسی، خودنمایی هایی مبتنی بر جادوگری نبودند. او سرشار از قدرت شفابخشیِ برخاسته از محبت الهی بود. او از راه معجزاتش نشان داد که مسیح است و ملکوت خدا در او آغاز می شود. به این ترتیب بود که سرآغازِ جهانِ نوین، امری تجربه پذیر گردید: او انسان ها را از گرسنگی (یو، 6، 5-15)،    بی عدالتی (لو، 19، 8)، بیماری و مرگ (مت، 11، 5) رهایی می بخشید. با بیرون راندنِ ارواح پلید، او پیروزی خود بر «رئیس این جهان» را آغاز کرد (یو، 12، 31؛ منظور شیطان است). اما عیسی همه بدی ها و   شرارت ها را از جهان بر نداشت. او توجه اصلی خود را معطوف به رهایی انسان از بردگیِ گناه ساخت. برای او ایمان نیز اهمیتی مرکزی داشت که آن را با انجام معجزه برمی انگیخت ← 241-242.  


    👈🏻 چرا عیسی رسولان را فراخواند؟


    عیسی جمعی بزرگ از شاگردانِ زن و مرد را در پیرامون خود داشت. او از میان این گروه دوازده مرد را برگزید و آنان را ← رسولان نامید (لو، 6، 12-16). او رسولان را به شیوه ویژه ای آموزش داد و وظایف گوناگونی به آنان محول کرد: «او آنها را فرستاد و به آنان سفارش کرد تا ملکوت خدا را بشارت داده و انسان ها را شفا دهند» (لو، 9، 2). عیسی فقط این دوازده رسول را با خود به شام آخر برد و به آنان چنین سفارش کرد: «این کار را به یادبود من انجام دهید» (لو، 22، 19 ب) [551-553، 567].


    ← رسولان شاهدان رستاخیز مسیح و ضامن های حقانیت ِاو گشتند. آنان پس از مرگ عیسی، رسالت او را ادامه دادند. آنان جانشینانی برای خدمت خود انتخاب کردند که همان← اسقفان هستند. جانشینان رسولان، امروز نیز اختیاراتی را که از عیسی دریافت کرده اند، به کار می بندند: آنان هدایت می کنند، آموزش       می دهند و آیین های نیایشی را به اجراء می گذارند. انسجام رسولان با یکدیگر، به بنیانی برای اتحاد ← کلیسا بدل گشت (← تسلسل رسولی). در میان دوازده رسول، پطرس که عیسی اقتدار ویژه ای به او بخشیده بود، از سایر رسولان برجسته تر بود: «تو پطرس هستی و من کلیسای خود را بروی این صخره بنا می کنم» (مت، 16، 18). از جایگاه ویژه پطرس در میان رسولان، خدمت شبانی پاپ پدید آمد ← ١٣٧.


    👈🏻 چرا عیسی بر بالای کوه تجلی یافت؟


     خدای پدر می خواست که جلال الهی پسرش عیسی را از همان زندگی زمینی اش آشکار سازد. تجلی عیسی روی کوه می بایست همچنین بعدها، به رسولان کمک می کرد، مرگ و رستاخیز او را درک کنند [554-556، 568]. 


    سه انجیل از آن گزارش می دهند که چگونه عیسی بر قله یک کوه، پیش چشم شاگردانش آغاز به درخشیدن کرد («تجلی» یافتن). صدای پدر آسمانی، عیسی را «پسر عزیز»ی نامید که باید به او گوش      می سپردند. پطرس قصد داشت «سه خیمه به پا کند» و آن لحظه را حفظ نماید. اما عیسی راه رنج هایش را در پیش گرفت. اکنون می بایست شاگردان او تقویت می شدند. 


    👈🏻 آیا هنگامی که عیسی وارد اورشلیم شد می دانست که خواهد مرد؟


    بله. عیسی، پیش از آن که آگاهانه و آزادانه (لو، 9، 51) به محل مصائب و رستاخیز خود برود، سه بار رنج و مرگ خود را اعلام کرده بود [557-560، 569-570].


    -


    👈🏻 چرا عیسی تاریخ عید فصح یهودیان را برای مرگ و رستاخیزش انتخاب کرد؟


    عیسی عید فصح قوم خود اسرائیل را برای این برگزید که نمادی باشد برای آنچه در مرگ و رستاخیزش رخ می دهد.  همان گونه که قوم اسرائیل از بردگی در مصر آزاد گشت، مسیح نیز ما را از بردگی گناه و از قدرت مرگ آزاد می سازد [571-573].


    عید فصح، عید آزادی قوم اسرائیل از بردگی در مصر بود. عیسی به اورشلیم رفت تا ما را به شیوه ژرف تری آزاد سازد. او شام عید فصح را با شاگردانش جشن گرفت و در حین این شام، خود را به بره قربانی بدل نمود. «مسیح به عنوان بره عید فصح برای ما قربانی شد» (1 قر، 5، 7ب) تا یک بار برای همیشه به شکل نهایی میان انسان و خدا آشتی برقرار سازد ← ١٧١.


    👈🏻 . چرا مردی صلح طلب همانند عیسی را به مرگ بر صلیب محکوم کردند؟


    عیسی جهان پیرامون خود را در برابر یک تصمیم گیری قرار داد: یا او با اختیار مطلق الهی عمل می کرد و یا فردی حقه باز، کافر، و قانون شکن بود و باید طبق قانون محاکمه می گشت [574-576].


    عیسی از بسیاری لحاظ برای اندیشه سنت گرای یهودی در زمانه خود به منزله چالشی بی سابقه بود. او گناهان را می بخشید، کاری که تنها خدا اجازه انجام آن را داشت؛ قانون سَبَت را نِسبی ساخت و این سوءظن را برای خود به جان خرید که پیامبری دروغین است. همه اینها جرم هایی محسوب می گشت که حکم آن مرگ بود.  


    👈🏻 آیا یهودیان در مرگ عیسی مقصر هستند؟


    هیچ کس اجازه ندارد یک گناه جمعی برای مرگ عیسی را به «یهودیان» نسبت بدهد. کلیسا با اطمینان خاطر اعتراف می کند که همه گناهکاران در مرگ عیسی به یک اندازه مقصر هستند [597-598].


    شمعون، این پیامبر سالخورده، پیشگویی کرد که «عیسی نشانه ای خواهد بود که با آن مخالفت خواهد شد» (لو، 2، 34ب). بر این اساس، با این که حاکمان یهود قاطعانه دست رد به عیسی زدند، او برای مثال در میان فریسیان پیروانی مخفی همانند نیقودیموس و یوسف اهل رامه داشت. در محکمه عیسی رومیان و یهودیان  بسیاری شرکت داشتند (برای نمونه قیافا، یهودا، شورای عالی، هیرودیس، پونتیوس پیلاطوس)، اما فقط خداست که از تقصیر شخصی تک تک آنان باخبر است. این نظریه که همه یهودیان آن دوره یا یهودیانی که هم اکنون زندگی می کنند، در مرگ عیسی شریک هستند، نظریه معقولانه ای نیست و براساس کتاب مقدس نمی توان آن را پذیرفت ← ١٣٥.


    👈🏻 آیا خدا خواهان مرگ تنها پسر خود بود؟


    این شرایط غمبار خارجی نبود که به قتل عیسی منجر گشت. عیسی «طبق اراده مصمم و پیشدانی او فدا شد» ( رس، 2، 23). پدر آسمانی، برای این که ما فرزندانِ گناه و مرگ، حیات را به دست آوریم، «کسی را که گناهی را نمی شناخت، برای ما  گناهکار محسوب کرد» (2 قر، 5، 21). اما بزرگی آن قربانی که خدای پدر از پسرش توقع داشت، با بزرگیِ فداکاری مسیح مطابقت داشت: «آیا بگویم، پدر مرا از این ساعت برهان؟ اما من برای همین منظور به این ساعت رسیده ام» (یو، 12، 27). از هر دو جانب، این، محبت است که به نهایی ترین شکل ممکن از راه صلیب، اعتبار خود را اثبات می کند [599-609، 620].   

     


    خدا برای این که ما را از مرگ نجات دهد، دست به رسالتی خطرناک زد. او «داروی نامیرایی» (به گفته ایگناتسیوس از انطاکیه) را به جهان فانی ما وارد کرد _ یعنی پسرش عیسی مسیح را. پدر و پسر در این مأموریت، متحدانی جداناشدنی بودند، مهیا و سراپا حسرت آن که از روی محبت، حدِ نهایی را به خاطر ما بر خود گیرند. خدا می خواست به مبادله ای دست زند تا بتواند ما را برای همیشه نجات دهد. او          می خواست زندگی جاوید خود را به ما بدهد تا ما از شادی او لذت ببریم و می خواست در میرایی ما، در ناامیدی ما، در طرد شدگی ما و در مرگمان همراه با ما رنج بکشد تا در همه چیز با ما شریک گردد؛، تا ما را تا به نهایت و حتی  فراتر از آن دوست بدارد. مرگ مسیح، اراده پدر است، اما نه سخن آخر او. از هنگامی که عیسی برای ما جان داده است، ما قادر گشته ایم مرگ خود را با زندگی او عوض کنیم. 


    👈🏻 در شام آخر چه اتفاقی افتاد؟


    عیسی در شب پیش از مرگش، پای یارانش را شست؛ او ← آیین سپاسگزاری را مقرر فرمود و کهانت عهد جدید را تأسیس نمود [٦١0-٦١1].


    عیسی محبت کامل خود را به سه روش نشان داد: او پای یارانش را شست و نشان داد او همانند یک خادم بین ماست (مقایسه کنید با لو، 22، 27). او از پیش، با ادای سخنان زیر درباره هدایای نان و شراب، به رنجِ نجات بخش خود همانند نشانه ای اشاره کرد: «این است تن من که برای شما داده می شود؛ این را به یاد من بجای آورید و همچنین بعد از شام، پیاله را گرفت و گفت: این پیاله عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته می شود» (لو، 22، 19-20). او به این ترتیب، ← آیین سپاسگزاری را مقرر فرمود. و هنگامی که عیسی از ← رسولان  خواست: «این را به یاد من بجا آرید (1 قر، 11، 24ب)، آنان را ← شبانان عهد جدید ساخت ← 208-223.

     


    👈🏻 آیا عیسی در شب پیش از مرگش، بر کوه زیتون براستی از مرگ ترسید؟


    از آنجا که عیسی یک انسان راستین بود، بر کوه زیتون براستی دستخوش هراسی انسانی از مرگ شد [٦١٢].


    عیسی می بایست با همان قدرت انسانی که همه ما داریم، برای رسیدن به موافقت باطنی اش با اراده پدر  می جنگید، یعنی این اراده که حیات خود را فدای حیات جهان کند. عیسی در دشوارترین ساعت      زندگیش، هنگامی که سراسر جهان و حتی دوستانش او را ترک کردند،  برای رسیدن به پاسخ مثبت        می جنگید. «ای پدر، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود» (مت، 26، 42) ← 476.


    👈🏻 چرا عیسی باید ما را حتماً بر صلیب نجات می داد؟


    صلیبی که عیسای بی گناه، با خشونت بسیار بر آن اعدام شد، مکان حقارت و طردشدگی در حد اعلاء به شمار می رود. مسیح، منجی ما، صلیب را انتخاب کرد تا گناه جهان را حمل کند و رنج دنیا را به جان گیرد.  به این ترتیب او توانست با محبت کامل و بی نقص خود، جهان را نزد خدا آورد [613-617، 622-623].  


    خدا نمی توانست محبت خود را آشکارتر از این به ما نشان دهد که در شخص پسرش اجازه داد بر صلیب میخکوبش کنند. صلیب، شرم آورترین و خشن ترین ابزار اعدام در دوران باستان بود. اعدام شهروندان رومی بر صلب، هر جرمی هم که مرتکب شده بودند، مجاز نبود. به این ترتیب، خدا، به  پایین ترین حد رنج بشری پاگذاشت. از آن زمان به بعد هیچ کس نمی تواند بگوید: «خدا نمی داند من چه دردی می کشم». 


    👈🏻 چرا ما نیز باید درد و رنج را در زندگی خود بپذیریم، و بدین طریق «صلیب را بر دوش بگیریم» و با آن از پی عیسی برویم؟


    مسیحیان نباید دنبال درد و رنج بگردند، اما هنگامی که لاجرم با رنج روبرو می شوند، این رنج، اگر آن را با درد و رنج مسیح پیوند زنند، برایشان معنا و مفهومی می یابد: «مسیح برای شما عذاب کشید تا به شما سرمشقی دهد تا شما نیز رد او را دنبال کنید» (1 پط، 2، 21) [٦١٨] .


    عیسی فرمود: «هر کس می خواهد شاگرد من گردد، پس خود را انکار کرده، صلیب خود را بر دوش گیرد و مرا پیروی کند» (مر، 8، 34). وظیفه مسیحیان این است که درد و رنج را در دنیا کاهش دهند. با این حال، درد و رنج همواره در دنیا وجود خواهد داشت. ما قادر هستیم از راه ایمان، رنج شخصی خود را بپذیریم و در رنج دیگران سهیم شویم. به این ترتیب، رنج انسانی با محبت رهایی بخش مسیح، یکی می گردد و به بخشی از نیروی الهی که جهان را به سوی نیکی دگرگون می سازد، تبدیل می شود. 


    👈🏻 آیا عیسی براستی مرده بود یا به دلیل آن که ظاهراً مرده بود توانست از مرگ برخیزد؟


    عیسی مسیح براستی بر صلیب مرد و جسد او دفن شد. همه منابع به این موضوع شهادت می دهند [٦٢٧].


    در آیه 33 و آیه های بعدی در باب 19 از انجیل یوحنا، سربازان، مرگ عیسی را آشکارا تشخیص می دهند: آنان پهلوی عیسای مرده را با نیزه ای می شکافند و می بینند که از پهلوی او آب و خون جاری می شود. علاوه بر آن، آمده است که قلم پای آنانی را که به همراه او مصلوب کرده بودند شکستند، اقدامی برای سرعت بخشیدن به روند مرگ. اما انجام این کار بر عیسی لازم نبود، زیرا او پیش از آن مرده بود. 


    👈🏻 آیا می توان بدون ایمان به رستاخیز مسیح از مردگان، مسیحی بود؟


    خیر. «زیرا اگر مسیح از مرگ زنده نشده باشد، هم بشارت ما پوچ است و هم ایمان شما بی معنی» (1 قر، 15، 14) [631، 638، 651]. 


    -


    👈🏻 شاگردان عیسی چگونه به این باور رسیدند که عیسی از مرگ برخاسته است؟


    شاگردانی که پیش از آن، همه امید خود را از دست داده بودند، از این رو به رستاخیز مسیح ایمان آوردند که او را پس از مرگش به صورتی متفاوت دیدند، با او سخن گفتند و او را در مقام فردی زنده تجربه کردند [640-644، 656].


    رخدادهای فصح که حدود سال ٣٠ میلادی در اورشلیم روی داد، افسانه ای ساختگی نیست. شاگردان عیسی با این گمان که مسیح مرده است و در امر مشترک خود شکست خورده اند، دست به گریز زدند: «ما گمان کردیم او همانی است که اسرائیل را نجات خواهد داد» (لو، 24، 21) و یا خود را از دیده ها پنهان ساختند. تازه با رویارویی با مسیحِ برخاسته از مرگ بود که جمود آنان از میان رفت و جای خود را به ایمان شورمندانه به عیسی مسیح، سرورِ زندگی و مرگ داد. 


    👈🏻 آیا مدارکی برای اثبات رستاخیز عیسی از مرگ وجود دارد؟


    برای اثبات رستاخیز عیسی، مدرک اثباتی به معنا و مفهوم مبتنی به علوم طبیعی وجود ندارد. اما شهادت ها و گواهی های شخصی و گروهی بسیاری از سوی عده بی شماری از معاصران مسیح درباره حوادث اورشلیم وجود دارد [639-644، 647، 656-657].


    کهن ترین سند کتبی برای رستاخیز عیسی، نامه ای است که پولس قدیس در حدود 20 سال پس از مرگ مسیح به مسیحیان شهر قرنتس نوشت: «زیرا که اول به شما سپردم آنچه نیز یافتم که مسیح بر حسب کتب در راه گناهان ما مرد و این که مدفون شد و در روز سوم برحسب کتب برخاست و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده و پس از آن به زیاده از پانصد برادر یک بار ظاهر شد که بیشتر از ایشان تا امروز باقی هستند، اما بعضی خوابیده اند» (1قر، 15، 3-6). پولس رسول در اینجا از روایت زنده ای گزارش     می دهد که در جمع ایمانداران نخستین در کلیسا یافته بود، هنگامی که دو یا سه سال پس از مرگ و رستاخیز مسیح، خود نیز ایمان آورد و مسیحی شد _ برمبنای ملاقاتِ تکان دهنده اش با خدای برخاسته از مرگ. نخستین نشانه از واقعیت داشتن رستاخیز مسیح را شاگردان با رو در رو شدن با قبر خالی دریافتند (لو، 24، 5-6). این دقیقاً زنان بودند _ طبق قوانین آن زمان، شهادت زنان اعتباری نداشت _ که این نکته را کشف کردند. به رغم آن که درباره یوحنای ← رسول گفته می شود که در حاشیه قبر خالی گفت: «دید و ایمان آورد» (یو،20، 8ب)، قطعیت درباره این که عیسی می زید، تنها پس از روئیت های فراوان حاصل شد. ملاقات های مکرر با عیسای قیام کرده از مردگان، با عروج مسیح به آسمان پایان یافت. اما پس از آن و تا به امروز نیز، ملاقات هایی با خدای زنده صورت گرفته و می گیرد که یک نکته را نشان می دهد: عیسی مسیح زنده است.


    👈🏻 آیا عیسی با رستاخیزش، دوباره به آن وضعیت جسمی بازگشت که به هنگام زندگی زمینی اش داشت؟


    خداوند قیام کرده از مردگان، اجازه داد که یاران او را لمس کنند، او با آنان غذا خورد و جای زخم های ناشی از رنج هایش را به آنان نشان داد. با این حال، جسم او دیگر نه فقط به زمین، بلکه به گستره الهیِ پدر تعلق داشت [645-646].


    مسیح قیام کرده از مردگان که زخم های آن مصلوب را بر بدن دارد، دیگر به مکان و زمان وابسته نیست. او می توانست از درهای بسته بگذرد و در مکان هایی گوناگون و با ظاهری بر شاگردانش ظاهر شود که آنان نمی توانستند او را به شکل مستقیم بشناسند. پس رستاخیز او، بازگشتی دوباره به زندگی زمینی معمولی اش نبود، بلکه ورود به یک شیوه نوین از هستی بود. «ما می دانیم که مسیح پس از مرگ زنده شد و دیگر هرگز نخواهد مرد و مرگ بر او تسلطی نخواهد داشت» (روم، 6، 9).   


    👈🏻 رستاخیز مسیح چه دگرگونی هایی در جهان پدید آورد؟


    از آنجا که با مرگ، دیگر همه چیز به پایان نمی رسد، شادی و امید وارد جهان شد. پس از این که «مرگ دیگر قدرتی بر مسیح نداشت» (روم، 6، 9)، دیگر قدرتی نیز بر ما که به عیسی تعلق داریم، نخواهد داشت [655، 658].


    -


    👈🏻 عبارت «عیسی به آسمان عروج کرد» به چه معناست؟


    با مسیح، درواقع یکی از ما نزد خدا رسیده و برای همیشه آنجاست. خدا با پسرش به ما انسان ها به شکلی انسانی نزدیک است. علاوه بر آن، عیسی در انجیل یوحنا چنین می گوید: «و هر گاه من از روی زمین بالا بروم، همه را به سوی خود خواهم کشید» (یو، 12، 32) [659-667].  


    در ← عهد جدید، صعود مسیح به آسمان، نشانی بارز از پایانِ دوره ای چهل روزه از نزدیکی ویژه مسیح رستاخیزکرده به شاگردانش به شمار می رود. در پایان این دوره، مسیح با کمال انسانیت خود وارد جلال خداوند می شود. کتاب مقدس برای به بیان این مفهوم، تمثیل های «ابر» و «آسمان» را به کار می برد. پاپ بندیکت شانزدهم می گوید: «انسان در خداوند، مکان می یابد». عیسی مسیح در حال حاضر در نزد خدای پدر است، مکانی که روزی دوباره از آنجا باز خواهد گشت «تا میان زندگان و مردگان، داوری کند». صعود مسیح به آسمان یعنی عیسی دیگر بر زمین قابل روئیت نیست، اما به رغم آن، حضور دارد و در اینجاست. 


    👈🏻 چرا عیسی مسیح سرور و خداوند تمام جهان است؟


     عیسی مسیح سرور و خداوند جهان و سرور و خداوند تاریخ است، زیرا همه چیز برای او آفریده شده است. همه انسان ها به دست او نجات یافته اند و او همه را داوری خواهد کرد [668-674، 680]. 


    او در جایگاهی فراتر از ما، تنها کسی است که پیش روی او زانو می زنیم و او را ستایش می کنیم؛ او در نزد ما و در مقام سر کلیسایی است که در آن ملکوت خداوند از هم اکنون آغاز شده است؛ او پیش روی ما و در مقام خداوند تاریخ است که در او به شکل قطعی بر قدرت های تاریخ چیرگی حاصل شد و سرنوشت جهان بنا به نقشه خدا در آن تکمیل گشت؛ او با جلال و شکوه به پیشواز ما می آید، در روزی که         نمی شناسیم تا جهان را تازه و تکمیل سازد. نزدیکی او را بویژه می توان در کلام خدا، در شرکت در ← آیین های فیض بخش، در رسیدگی به فقرا، و در آنجا یافت که «دو یا سه نفر به نام من جمع شده اند» (بنا به مت، 18، 20) ← 157، 163.


    👈🏻 پایان جهان چگونه خواهد بود؟


    هنگامی که جهان به پایان برسد، مسیح می آید _ به گونه ای که برای همگان قابل روئیت باشد [675-677].


    فجایع تکان دهنده (لو، 18، 8؛ مت، 24، 3-14) که در کتاب مقدس اعلام می گردد: شرارتی که خود را آشکارا نشان می دهد و آزمایش ها و تعقیب هایی که ایمان عده بسیاری را به بوته آزمایش می گذارند _ همه اینها فقط وجه تیره واقعیت جدید هستند: پیروزی نهایی خداوند بر شر قابل روئیت می گردد. جلال خداوند، حقیقت و عدالت الهی با پرتو درخشان خود پدیدار خواهند گشت. با آمدن مسیح «آسمانی نوین و جهانی نوین» پدید خواهد آمد. «او تمام اشک ها را از چشمانشان پاک خواهد کرد: دیگر نه مرگی خواهد بود، نه غمی و نه ناله ای ونه دردی. زیرا هر چه قبلاً بود دیگر از بین رفت» (مکا، 21، 2 و 4) ← 164.


    👈🏻 مسیح بر ما و تمام جهان چگونه داوری می کند؟


    حتی مسیح نمی تواند به کسی که نمی خواهد از محبت چیزی بداند، کمک کند؛ او خود، خویشتن را داوری می کند [678-679، 681-682].


     از آنجا که عیسی «راه، و راستی و زندگی است» (یو، 14، 6)، در وجود او نشان داده می شود که چه چیز  در نزد خدا تداوم می یابد و چه چیز تداوم نمی یابد. براساس زندگانی او در مقام یک معیار، حقیقت کامل همه انسان ها، چیزها، اندیشه ها و رویدادها آشکار می گردد ← 157، 163.


"