ما از آن رو دعا می کنیم که انباشته از شور و شوقی بی پایان هستیم و خدا انسان ها را برای حرکت به سوی خود آفریده است: «قلب ما آسوده نیست تا در تو آرامش یابد» (آگوستین). اما ما به این دلیل هم دعا می کنیم که به آن نیاز داریم؛ مادر ترزا چنین می گوید: «از آنجا که نمی توانم خودم را به خودم واگذار کنم، خود را، 24 ساعت در روز، به او واگذار می کنم» [2566-2567، 2591]
ما اغلب خدا را فراموش می کنیم، از او دور می شویم و خود را پنهان می کنیم. چه ما از اندیشیدن به خدا پرهیز کنیم و چه او را انکار کنیم، او همواره برای ما حضور دارد. او پیش از آن که ما او را بجوییم، ما را می جوید، نسبت به ما شور و شوق دارد و ما را صدا می کند. انسان با وجدان خود سخن می گوید و ناگهان درمی یابد که با خدا صحبت می کند. انسان احساس انزوا می کند و کسی را ندارد که بتواند با او صحبت کند و در این هنگام است که احساس می کند که خدا همواره برای آن که با او صحبت کند، حضور دارد. انسان دچار خطر می شود و در می یابد که این خداست که ندای یاری خواهی او را پاسخ می دهد. دعا، همان اندازه امری انسانی است که نفس کشیدن، غذا خوردن و عشق ورزیدن. دعا پاک می سازد. دعا استقامت دربرابر وسوسه ها را امکان پذیر می سازد. دعا ناتوانی ها را به قوت بدل می سازد. دعا ترس ها را می زداید، قواها را دوبرابر می سازد و به انسان پایورزی می بخشد. دعا انسان را خوشبخت می سازد.
ابراهیم به ندای خدا گوش سپرد. او آماده بود به هرکجا که خدا طلب می کند برود و هرآنچه را که خدا می خواهد انجام دهد. او به دلیل گوش سپردن و آمادگی اش برای حرکتی جدید، به نمونه ای برای دعای ما بدل شد.
از ابراهیم دعاهای چندانی به ما نرسیده است. اما او به هرکجا که می رفت، برای خدا قربانگاه ها و مکان هایی برای نیایش تدارک می دید. بر این اساس او در مسیر زندگی اش به تجربیات گوناگونی با خدا دست یافت، حتی تجربیاتی که برای او به منزله آزمونی بودند و در او تزلزل ایجاد می کردند. هنگامی که ابراهیم دید که خدا قصد دارد شهرِ گناهکارِ سدوم را ویران کند، در هواخواهی از این شهر به پاخاست. او حتی سرسختانه با خدا به بحث و جدل پرداخت. تلاش او برای نجات سدوم، نخستین دعای شفاعت در تاریخ قوم خداست.
از موسی می توان آموخت که «دعا کردن» به معنای «صحبت کردن با خدا» است. خدا در کنار بوته مشتعل خار با موسی وارد بحثی اساسی شد و به او مأموریتی داد. موسی ایرادهایی وارد آورد و پرسش هایی مطرح کرد. سرآخر خدا، نام مقدس خود را برای او فاش کرد. همان گونه که موسی در آن روزها به خدا اعتماد کرد و خود را به طور کامل در خدمت او قرار داد، ما نیز به همان گونه باید دعا کنیم و وارد آموزشکده الهی گردیم [2574-2577].
← کتاب مقدس از موسی 767 بار نام می برد - نقش او برای قوم اسرائیل در مقام نجات دهنده و قانونگذار تا به این حد مهم است. موسی همزمان شفیع بزرگ قوم خود بود. او مأموریت هایش را در حین دعاهایش دریافت می کرد و از دعاهایش نیرو می گرفت. موسی دارای رابطه ای صمیمی و شخصی با خدا بود: «و خداوند با موسی روبرو سخن می گفت، مثل شخصی که با دوست خود سخن گوید» (خرو، 33: 11الف). پیش از آن که موسی دست به عمل بزند یا قوم خود را تعلیم دهد، به کوه پناه می آورد تا دعا کند. به این ترتیب، او نخستین الگوی دعای همراه با تعمق به شمار می رود.
مزامیر در کنار دعای ای پدر ما در زمره غنی ترین گنجینه های عبادی در کلیسا هستند. در این متون، سرود ستایش خدا به شکلی جاودانی سرداده می شود.
150 مزمور را می توان در← عهد عتیق یافت. آنها تاحدودی به منزله مجموعه ای چندین هزارساله از سروده ها و دعاها هستند که این روزها هنوز در جمع کلیسایی خوانده می شوند - یعنی در دعایی موسوم به نیایش ساعات. مزامیر در زمره زیباترین متون ادبیات جهان هستند و با قدرت روحانی خود، حتی انسان متجدد را به شکل مستقیم تحت تأثیر قرار می دهند← 188.
عیسی (یسوع یا یشوعا) در خانواده خود و در کنیسه دعا کردن را آموخت. اما عیسی (یسوع یا یشوعا) پا را از مرزهای دعاهای سنتی فراتر گذاشت. دعای او چنان نشانی از ارتباط او با پدر آسمانی دارد که فقط او در مقام «پسر خدا» می تواند از آن بهره مند باشد [2598-2599].
عیسی (یسوع یا یشوعا) که همزمان خدا و انسان بود، مانند دیگر کودکان یهودی در زمان خود با آداب و رسوم و شیوه های دعای قوم خود، قوم اسرائیل، بزرگ شد. اما همان گونه که داستان عیسیِ 12 ساله در معبد نشان می دهد (لو، 2: 41 و ادامه)، در وجود او چیزی نهفته بود که نمی توانست آموختنی باشد: ارتباطی بنیادی، ژرف و منحصر به فرد با خدا، پدر او در آسمان. عیسی (یسوع یا یشوعا) مانند همه انسان ها به جهان دیگر امید داشت و به درگاه خدا دعا می کرد. اما او همزمان خود بخشی از این جهان دیگر بود. در همینجا این نکته فاش شد که روزی خواهد رسید که در آن انسان به عیسی (یسوع یا یشوعا) دعا کند، او را در مقام خدا بشناسد و فیض او را طلب کند.
زندگی عیسی (یسوع یا یشوعا) به خودی خود به منزله دعا بود. در لحظات حساس (وسوسه در بیابان، گزینشِ رسولان، مرگ بر صلیب)، دعای او به شکل ویژه ای پربار بود. او اغلب برای دعا گوشه خلوتی برمی گزید، بویژه به هنگام شب. یکی شدن با پدر در روح القدس، همان خط مشیِ حیات زمینی او بود [2600-2605].
-
عیسی (یسوع یا یشوعا) هنگام مواجه شدن با مرگش، ژرفنای وحشت انسانی را به شکل کامل تجربه کرد. اما او همچنین قدرت آن را یافت که در این ساعات نیز به پدر آسمانی اعتماد کند: «یا ابا پدر، همه چیز نزد تو ممکن است. این پیاله را از من بگذران، لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو» (مر، 14: 36) [2605-2606، 2620].
تقریباً هر انسانی در زندگی خود دریافته است که «نیاز، دعا را می آموزاند». عیسی (یسوع یا یشوعا) در زمانی که خطر مرگ او را تهدید می کرد، چگونه دعا کرد؟ آنچه در این ساعات راهبر او بود، آمادگی کامل برای آن بود که به محبت و پشتیبانی پدر خود اعتماد کند. به رغم آن، عیسی (یسوع یا یشوعا) همان ناامیدانه ترین کلام نیایشی را به زبان آورد که از دعاهای یهودی به هنگام مرگ برگرفته بود: «الهی، الهی چرا مرا واگذاردی؟» (مر، 15: 34؛ منطبق با مز، 22: 2). همه یأس و حرمان ها، همه شِکوِه ها، همه فغان های انسان ها در همه زمان ها و همه حسرت های بشر برای آن که دست یاری رسان خدا او را یاری کند، در همین کلامِ این فرد مصلوب لحاظ شده است. او با عبارت «ای پدر، به دست های تو روح خود را می سپارم» (لو، 23: 46)، روح خود را به خدا سپرد. در این عبارت، نهایتِ اعتماد به پدر طنین انداز است، پدری که قدرتش راه غلبه بر مرگ را می شناسد. به این ترتیب است که دعای عیسی (یسوع یا یشوعا) در کشاکش مرگ، درواقع پیشاپیش از پیروزی او در رستاخیزش که با عید فصح آن را جشن می گیریم، خبر می دهد ← 100.
آموختن دعا از عیسی (یسوع یا یشوعا) یعنی مشارکت جستن در اعتماد بی حد و مرز او، هم آوا شدن در دعاهای او و گام به گام راهنمایی شدن توسط او به سوی پدر [2607-2614، 2621].
شاگردانی که در جمع عیسی (یسوع یا یشوعا) زندگی می کردند، دعا کردن را از راه گوش سپردن و تقلید از عیسی (یسوع یا یشوعا) که سراسر زندگی اش دعا بود، آموختند. آنان نیز باید مانند او بیدار می بودند تا برای رسیدن به قلبی پاک مبارزه کنند، برای فرارسیدن ملکوت خدا از همه چیز بگذرند، دشمنان خود را ببخشند، تا سر حد رسیدن به بی باکی، به خدا اعتماد کنند و عشق به خدا را والاتر از هر چیزی قرار دهند. عیسی (یسوع یا یشوعا) در این نمونه از فداکاری، شاگردان خود را دعوت کرد، به خدای قادر مطلق، «ابا، پدر عزیز» بگویند. هنگامی که ما در روح عیسی (یسوع یا یشوعا) دعا می کنیم، بویژه در قرائت دعای ای پدر ما، درواقع با عیسی (یسوع یا یشوعا) گام برمی داریم و می توانیم اطمینان داشته باشیم که عاری از خطا، در قلب پدر آسمانی فرود خواهیم آمد ← 495-496، 512.
ندای انسان های بسیاری که در خلال زندگی زمینی عیسی (یسوع یا یشوعا)، او را به نجات خود خواندند، شنیده شد. عیسی (یسوع یا یشوعا) که از مرگ برخاسته است، در میان ما زندگی می کند، به دعاهای ما گوش می دهد و آنها را به پدر می رساند [2615-2616، 2621].
حتی این روزها هنوز نام آن رئیس کنیسه را به یاد داریم: مردی که از عیسی (یسوع یا یشوعا) تمنای یاری کرد و عیسی (یسوع یا یشوعا) ندایش را شنید، یایرُس نام داشت. دختر کوچک او از شدت بیماری مشرف به مرگ بود. دیگر از دست هیچکس کاری برنمی آمد. عیسی (یسوع یا یشوعا) نه فقط دخترک او را شفا بخشید، بلکه او را از میان مردگان برخیزاند (مر،5: 21-43). از عیسی (یسوع یا یشوعا) انبوهی از شفابخشی هایی که شواهد قطعی برای آنها در دست است، سر زد. او نشانه ها و معجزاتی از خود نشان داد. افلیجان، جزامیان و نابینایان بیهوده از عیسی (یسوع یا یشوعا) طلب شفا نمی کردند. همه قدیسان کلیسایی نیز شواهدی از آن ارائه داده اند که دعاهایشان شنیده شده است. بسیاری از مسیحیان قادرند حکایت کنند که چگونه خدا را ندا دادند و خدا ندایشان را شنید. اما خدا یک دستگاه خودکار نیست. این که خدا چگونه ندای ما را می شنود، امریست که باید به خود او واگذار کنیم ← 40، 51.
دعا را آموختن از مریم به این معناست که همراه او بگوییم: «مرا برحسب سخن تو واقع شود!» (لوقا، باب 1، آیه 38). دعا سرآخر به منزله آن سرسپردگی است که به محبت خدا پاسخ می دهد. هنگامی که ما مانند مریم «آری» می گوییم، خدا این امکان را می یابد که هدایت زندگی خود در زندگی ما را به دست گیرد. [2618-2617، 2622،2674] ← 85-84، 117
-
درود به تو ای مریم، پر از نعمت، خدا با توست،
میان همه زنان تو خجسته هستی
و عیسی (یسوع یا یشوعا) میوه درون تو خجسته است.
ای مریم مقدس، مادر خدا،
برای ما گناهکاران، اکنون و در هنگام مرگ ما دعا کن. آمین.
متن این سرود به زبان لاتین:
Ave Maria, gratia plena, Dominus tecum.
Benedicta tu in mulieribus,
et benedictus fructus ventris tui, Jesus.
Sancta Maria, Mater Dei,
ora pro nobis peccatoribus,
nunc in hora mortis nostrae. Amen.
-
1. به نام پدر ...
2. اقرار ایمان (ر.ک. ← 28)
3. دعای ای پدر ما
4. سه بار دعای درود به تو ای مریم
5. فرّ و شكوهمندی باد به پدر و پسر و روح القدس، چنان كه از روز نخست بوده اكنون هم هست و تا ابد خواهد بود. آميـن.
6. پنج بار گروه ده تایی، هر بار با یک دعای ای پدر ما و ده بار دعای درود به تو ای مریم و یکبار فر و شکوهمندی باد به پدر
در تسبیح مریم، رازهای شادمانی، رازهای روشنایی، رازهای اندوه و رازهای شکوه و جلال وجود دارد.
رازهای شادمانی (روزهای شنبه و دوشنبه)
بشارت فرشته به مریم مقدس
دیدار مریم از خویشاوند خود الیزابت
میلاد مسیح در بیت الحم
تقدیم عیسی (یسوع یا یشوعا) به خدای پدر در معبد
بازیافتن عیسی (یسوع یا یشوعا) در میان معلمین معبد
رازهای روشنایی (روزهای پنجشنبه)
تعمید عیسی (یسوع یا یشوعا) در رود اردن
اولین آیت عیسی (یسوع یا یشوعا) در قانای جلیل
عیسی (یسوع یا یشوعا) آمدن ملکوت را بشارت می دهد
تجلی عیسی (یسوع یا یشوعا) در حضور شاگردانش
تأسیس راز قربان مقدس
رازهای اندوه (روزهای سه شنبه و جمعه)
دعای عیسی (یسوع یا یشوعا) در باغ زیتون
عیسی (یسوع یا یشوعا) را تازیانه می زنند
بر سر عیسی (یسوع یا یشوعا) تاج خار می نهند
عیسی (یسوع یا یشوعا) صلیب خود را حمل می کند
مصلوب شدن و جان سپردن عیسی (یسوع یا یشوعا)
رازهای شکوه و جلال (روزهای یکشنبه و چهارشنبه)
رستاخیز عیسی (یسوع یا یشوعا)
صعود عیسی (یسوع یا یشوعا) به آسمان
نزول روح القدس بر مریم و رسولان
برشدن مریم عذرا به آسمان
جلال یافتن مریم و شکوه فرشتگان و مقدسین
نخستین مسیحیان، نیایشگرانی کوشا و دقیق بودند. کلیسای اولیه، تکاپوی خود را از روح القدس می گیرد که نزد شاگردان نازل شده بود و آنان تمامی فر و شکوه خود را مرهون او بودند: «و در تعلیم رسولان و مشارکت ایشان و شکستن نان و دعاها مواظبت می نمودند» (رس، 2: 42).
-
پنج شیوه بنیادی دعا کردن، دعای ← برکت و پرستش، دعای تمنا و استغاثه، دعای شفاعت، دعای سپاسگزاری و دعای تمجید و ستایش هستند [2626-2643].
-
دعای برکت دعایی است که ← برکت خدا را بر ما می طلبد. فقط خداست که همه برکت ها از او برمی آید. نیکی خدا، نزدیکی خدا و رحمت و شفقت خدا، همه برکت هستند. «خدا تو را برکت دهد» کوتاه ترین شکل طلب برکت است [2626-2627].
هر فرد مسیحی باید ← برکت خدا را برای خود و دیگران بطلبد. والدین می توانند نشانه صلیب را روی پیشانی فرزندشان بکشند. دو فردی که به یکدیگر عشق می ورزند، می توانند یکدیگر را برکت دهند. از این گذشته، ← کشیش هم به نیروی منصبی که دارد، قادر است آشکارا به نام عیسی (یسوع یا یشوعا) و به مأموریت از جانب کلیسا، برکت دهد. برکت او به شیوه ای ویژه از راه مراسم تدهین و دستگذاری کاهنی او و با قوای دعای کلیسا تأثیرگذار می شود.
هر انسانی که درمی یابد که او مخلوق خدا است، این قادر متعال را با فروتنی احترام می گذارد و پرستش می کند. اما پرسنش مسیحی، فقط عظمت، قدرت لایزال و ← قداست خدا را زیر نظر ندارد. در این پرسنش، انسان در پیشگاه محبت الهی که در وجود عیسی (یسوع یا یشوعا) مسیح، انسان شده است، به زانو درمی آید.
کسی که خدا را براستی پرستش می کند، در پیشگاه او به زانو می افتد یا خود را بر زمین می افکند. با این حرکت، ماهیت اصلی رابطه میان انسان و خدا به بیان درمی آید: او بزرگ است و ما کوچکیم. همزمان باید گفت که انسان در هیچ زمانی به مانند زمانی که با اهدای آزادانه خود در پیشگاه خدا به زانو در می آید، بزرگ تر نیست. خدا به زانو درمی آید. فرد بی ایمانی که در جست و جوی خداست و آغاز به دعا می کند، می تواند از این طریق خدا را بیابد ← 353.
خدا که ما را به طور کامل می شناسد، می داند که ما به چه چیز نیاز داریم. با این حال خدا می خواهد که ما «التماس» کنیم: که ما در تنگناهای زندگی مان به او روی بیاوریم، به سوی او فریاد سردهیم، تمنا کنیم، شِکوه نماییم، او را صدا زنیم و حتی در دعاهایمان با او بجنگیم [2629-2633].
شکی نیست که خدا برای کمک کردن به ما نیازی به التماس های ما ندارد. این که ما باید التماس کننده باشیم، به خاطر خودمان است. کسی که التماس نمی کند و نمی خواهد التماس کند، در خود فرومی رود. فقط انسانی که التماس می کند، درهای روح خود را باز می کند و به سرچشمه تمامی نیکی ها روی می آورد. کسی که التماس می کند، گویی که به خانه و به نزد خدا بازمی گردد. به این ترتیب است که دعای استغاثه، انسان را به سوی رابطه ای درست با خدا رهنمون می شود، خدایی که به آزادی ما احترام می گذارد.
مسیحیان با زبان بدن، زندگی خود را در پیشگاه خدا قرار می دهند: آنان خود را در پیشگاه خدا به زمین می اندازند. در دعا دست ها را به هم گره می زنند یا از هم می گشایند (حالت فرد نیایشگر). آنان زانوها را خم می کنند یا پیش روی این خدای قدوس زانو می زنند. به حالت ایستاده به انجیل گوش می دهند. در حالت نشسته، تعمق می کنند.
در حالت ایستاده، در پیشگاه خدا، احترام به بیان در می آید (هنگامی که مقامی بالاتر وارد مکانی می شود، افراد در جای خود می ایستند)، همزمان این حالت نشانگر هوشیاری و آمادگی است (فرد آماده است بی درنگ به راه افتد). اگر در این حالت دست ها برای ستایش خدا از هم گشوده شود (حرکت دست های گشوده در دعا)، فرد نیایشگر درواقع نخستین حالت از ستایش را به خود گرفته است.
در حالت نشسته، در پیشگاه خدا، فرد مسیحی به ندای درون گوش می دهد و کلام را در قلب خود می پذیرد (لو، 2: 51) و در آن تعمق می کند.
در حالت به زانودرآمده، فرد خود را درقبال عظمت خدا کوچک می سازد. او همچنین وابسته بودن خود به فیض الهی را با این حرکت می پذیرد.
در حالت سجده، فرد خدا را پرستش می کند.
در حالت گره زدن دست ها، انسان از پریشانی به تمرکز می رسد و خود را با خدا پیوند می بخشد. گره زدن دست ها هم درزمره حالات اولیه استغاثه است.
همان گونه که ابراهیم برای ساکنان صدوم به درگاه خدا استغاثه کرد، همان گونه که عیسی (یسوع یا یشوعا) برای شاگردان خود دعا می کرد، همان گونه که جمع اولیه مسیحیان فراخوانده شد تا «هیچ یک از شما تنها به فکر خود نباشد، بلکه به دیگران نیز بیاندیشد» (فی، 2: 4)، به همان نسبت هم مسیحیان همواره برای همگان دعا می کنند - برای آنانی که برایشان عزیز هستند؛ برای انسان هایی که از آنان دور هستند و حتی برای دشمنان خود [2634-2636؛ 2647].
انسان به همان نسبت که بیشتر دعا کردن را بیاموزد، به همان نسبت نیز ژرف تر احساس خواهد کرد که با خانواده ای روحانی پیوند یافته است که به کمک افراد آن، قدرت نهفته در دعا تأثیرگذار می گردد. من با همه دغدغه هایم درقبال انسان هایی که دوستشان دارم، در میانه خانواده بشری قرار دارم، مجاز هستم از قوای دعا های دیگران بهره مند شوم و خود نیز برای دیگران استمداد الهی را بجویم.
هرآنچه که ما هستیم و هرآنچه که ما داریم، از خدا می آید. پولس می گوید: «چه چیز داری که نیافتی؟» (1قر، 4: 7). سپاسگزار بودن از خدایی که بخشنده همه نیکی هاست، انسان را نیکبخت می سازد [2637-2638، 2648].
بالاترین شکل سپاسگزاری، آیین ← سپاسگزاری ای است (واژه یونانی Eucharistie به معنای ادای سپاس است) که در آن عیسی (یسوع یا یشوعا) نان و شراب را گرفت تا با آن کل آفرینش متحول شده را به خدا تقدیم کند. سپاسگزار بودن در قبال همه چیز از نظر مسیحیان به معنای همراهی با این سپاسگزاری بزرگ عیسی (یسوع یا یشوعا) است. زیرا ما نیز از راه عیسی (یسوع یا یشوعا)، تبدیل می گردیم و نجات می یابیم: به این ترتیب است که می توانیم از صمیم قلب سپاسگزار باشیم و به شیوه ای همه جانبه آن را به خدا بازگو کنیم.
خدا به تشویق ما نیاز ندارد. اما ما خود نیاز داریم که به شکل فی البداهه شادی خود بابت خدا و غوغای شادمانه قلبمان را به بیان دربیاوریم. ما خدا را از آن رو ستایش می کنیم که او وجود دارد و نیک است. به این ترتیب است که از هم اکنون با ستایش جاودانه فرشتگان و قدیسین در آسمان هم نوا می شویم [2639-2642] ← 48.
-