← استواری ← آیین فیض بخشی است که تعمید را تکمیل می کند و در آن عطیه روح القدس را دریافت می کنیم. هرکس که آزادانه تصمیم بگیرد در مقام فرزند خدا زندگی کند و طی دست گذاری و تدهین با ← مرهم مقدس، روح خدا را طلب کند، قدرت آن را می یابد که با کلام و کردار خود شاهدی برای محبت خدا گردد. او از آن پس عضوی کاملاً رسمی و مسئول از کلیسای کاتولیک به شمار می رود [1285-1314].
هنگامی که یک مربی، یک بازیگر فوتبال را به زمین بازی می فرستد، دستش را روی شانه اش می گذارد و آخرین رهنمودها را به او می دهد. ← استواری را هم می توان چنین درک کرد. بر ما دست گذاری می شود. ما وارد عرصه حیات می شویم. ما از راه روح القدس می دانیم که چه باید بکنیم. او ما را تا نوک انگشت هایمان انگیزه بخشیده است. گسیل شدن او به سویمان، همچون زنگی در گوشمان به صدا در می آید. یاری او را حس می کنیم. ما اعتماد او را به یأس بدل نخواهیم کرد و بازی زندگی را به نفع او بازی خواهیم کرد. اکنون فقط باید بخواهیم و به او گوش دهیم ← 119-120.
از همان ابتدا در ← عهد عتیق قوم خدا در انتظار جاری شدن روح القدس بر مسیح است. عیسی زندگی خود را در روحی کاملاً ویژه از محبت و در پیوند کامل با پدرش در آسمان می گذراند. این روحِ عیسی، همان «روح القدس» بود که قوم اسرائیل در حسرت او به سرمی برد؛ و این همان روحی بود که عیسی به حواریون خود وعده داد، همان روحی که پنجاه روز پس از عید فصح، یعنی در روز عید پنطیکاست، بر حواریون نازل شد. و باردیگر همین روح مقدس عیسی است که بر هر کسی که ← آیین فیض بخش ← استواری را دریافت می کند، فرود می آید [1285-1288، 1315].
در اعمال رسولان که تنها چند دهه پس از مرگ عیسی نوشته شده است، شاهد پطرس و یوحنا هستیم که نوایمانان را استوار می سازند؛ این دو بر مسیحیان جدیدی که پیش از آن «فقط به نام عیسی خداوند تعمید یافته بودند»، دست می گذارند تا قلب آنان از روح القدس انباشته گردد ← 113-120، 310-311.
در ← استواری بر روح فرد مسیحی، مُهری ناگسستنی الصاق می شود که تنها یک بار می توان آن را دریافت کرد و این شخص را یک بار برای همیشه در مقام مسیحی، شاخص می سازد. این عطیه روح القدس، قدرتی از جهان برتر است که آدمی به کمک آن، عطیه تعمید خود را در سراسر زندگانی خود به تحقق می رساند و «شاهد»ی برای مسیح می گردد [1302-1305، 1317].
مراسم استواری را درباره خود به اجرا گذاشتن به معنای عقد یک «پیمان» با خدا است. فردی که استواری می یابد چنین می گوید: بله، من به تو ایمان دارم، خدای من، روح قدوس خود را به من ببخش تا به تمامی به تو تعلق یابم، هرگز از تو جدا نشوم و در سراسر زندگانی ام با جسم و جان، در کردار و گفتار، در روزهای نیک و شر، شاهدی برای تو باشم. و خدا چنین می گوید: بله، من نیز به تو ایمان دارم، فرزندم و روح خود، آری، خود را به تو هدیه می دهم. من به تمامی به تو تعلق خواهم داشت. من هرگز در این زندگانی و در زندگانی جاویدان از تو جدا نخواهم شد. من در جسم و جان و در کردار و گفتار تو حضور خواهم داشت. حتی اگر تو مرا فراموش کنی، من حضور خواهم داشت - در روزهای نیکی و در روزهای شر ← 120.
هر مسیحی کاتولیک که ← آیین فیض بخش تعمید را دریافت کرده است و در «حالت فیض خدا» به سر می برد، می تواند آیین فیض بخش← استواری را دریافت دارد [1306-1311، 1319].
«در حالت فیض خدا» به سر بردن یعنی این که فرد گناه سنگین (گناه کبیره) مرتکب نشده باشد. انسان با انجام گناه سنگین ازخداوند جدا می شود و می تواند تنها از راه اعتراف باردیگر با خدا آشتی نماید. فرد مسیحی (جوان) که خود را برای مراسم ← استواریآماده می کند، در یکی از مهم ترین مراحل زندگی خود به سر می برد. او نهایت تلاش خود را می کند تا ایمان را با قلب و عقل خود درک کند؛ او به تنهایی و همراه با دیگران برای دریافت روح القدس دست به دعا برمی دارد؛ او به هر شیوه ممکن با خود، انسان های پیرامون خود و با خدا آشتی خواهد کرد که آیین فیض بخش اعتراف نیز به آن تعلق دارد، کاری که حتی اگر شخص مرتکب گناهی سنگین نشده باشد، او را به خدا نزدیک تر می سازد ← 316-317.
← آیین فیض بخش ← استواری، معمولاً توسط اسقف اجراء می شود. اگر ضروری باشد، اسقف می تواند یک ←کشیش را مأمور به انجام آن سازد. در زمانی که خطر مرگ تهدید کند، هر کشیشی مختار است، مراسم استواری را به اجراء درآورد [1312-1314].
-