فرمان هشتم به ما می آموزد که دروغ نگوییم. دروغ گفتن به معنای آن است که آگاهانه و به عمد در مغایرت با واقعیت سخن بگوییم یا عمل کنیم. کسی که دروغ می گوید، خود را فریب می دهد و همچنین دیگرانی را می فریبد که حق دارند از حقیقت کامل یک امر آگاه شوند [2464، 2467-2468، 2483، 2485-2486].
هر دروغی، عدالت و محبت را نقض می کند. دروغ نوعی خشونت است؛ با دروغ، بذرهای نفاق به جامعه تزریق می شود و اعتمادی را که هرجامعه بشری بر آن تکیه دارد، مختل می سازد.
زندگی کردن با ادای احترام نسبت به حقیقت تنها به این معنا نیست که انسان فقط به خود وفادار باشد. به بیان دقیق تر، صادق بودن به معنای وفادار ماندن در قبال خداست، زیرا او سرچشمه همه حقایق است. حقیقت مربوط به خدا و کل حقایق را به شکل کاملاً بلاواسطه در عیسی (یسوع یا یشوعا) می یابیم که «راه و راستی و حیات است (یو، 14: 6) [2465-2470، 2505].
کسی که براستی از عیسی (یسوع یا یشوعا) پیروی می کند، هر روز صداقت بیشتری را برای زندگی خود به ارمغان می آورد. او همه دروغ ها، نادرستی ها، فریب ها و ناهماهنگی ها را از عملکردهایش در زندگی دور می سازد و دیدی باز به روی حقایق می یابد. ایمان به منزله تبدیل شدن به شاهدان حقیقت است.
هر فرد مسیحی باید به نفع حقیقت شهادت دهد و در این راه از مسیح پیروی کند که درحضور پیلاطس گفته بود: «از این جهت من متولد شدم و به جهت در جهان آمدم تا به راستی شهادت دهم» (یو، 18: 37) [2472-2474]
این موضوع حتی می تواند به این معنا باشد که فرد مسیحی از سر وفاداری به حقیقت و عشق به خدا و انسان ها، زندگی خود را فدا کند. این قدرتمندترین شکل دفاع از حقیقت را شهادت می نامیم.
صداقت به آن معناست که انسان رفتاری راست و صحیح داشته باشد و موثق سخن بگوید. صداقت از دورویی، فریبکاری، حیله گری و حقه بازی جلوگیری می کند. ناخوش ترین شکل از عدم صداقت، ادای ← سوگند دروغ است [2476،2468].
یکی از ناخوشایندترین چیزهایی که در همه جمع ها رخ می دهد، بدگویی از دیگران و سخنان را دهان به دهان انتقال دادن است: فرد الف. با ذکر «بین خودمان بماند» برای فرد ب. امر ناخوشایندی را تعریف می کند که ج. پیشاپیش درباره ب. گفته است.
هرگونه تخطی نسبت به حقیقت و عدالت، حتی اگر بخشوده شده باشد، به جبران خسارت نیاز دارد [2487].
اگر نتوان دروغ یا شهادت دروغ را علناً جبران کرد، باید دستکم در خفا دست به هر کار ممکن زد. اگر نتوانیم خسارت وارده را به شکل مستقیم برای فرد خسارت دیده جبران کنیم، در وجدان خود موظف هستیم، خسارت وارده را به شکل اخلاقی برای او جبران کنیم، یعنی انسان باید حداکثر تلاش خود را بکند تا دستکم موضوع را به شکل نمادین جبران کند.
بیان حقیقت باید با هوشمندی صورت گیرد و ریشه در محبت داشته باشد. در اغلب موارد حقیقت به عنوان یک سلاح به کار گرفته می شود و به این ترتیب به جای تأثیری سازنده، اثری ویرانگر خواهد داشت [2488-2489، 2491].
در امر اطلاع رسانی باید همواره «سه غربال» سقراط را در نظر داشت: آیا آنچه انتقال می دهم، حقیقت دارد؟ آیا نیک است؟ آیا به کسی کمکی می کند؟ حفظ← امانت داری و احتیاط همچنین در حوزه رازهای شغلی مصداق دارد. این رازها را باید جز درموارد بسیار استثنایی با دلایل ضروری، همواره حفظ و حراست کرد. کسی هم که اخبار سری را که به شرط رازداری گفته شده باشد، برملا کند، به همین نسبت مرتکب گناه می شود. هرچه آدمی بر زبان می آورد باید حقیقت داشته باشد، اما هرچه را که حقیقت است نباید الزاماً به زبان آورد.
راز توبه (اعتراف)، مقدس است و به هیچ وجه حتی بنا به دلیل ضروری، نباید خدشه دار شود [2490].
← کشیش حتی اجازه ندارد بالاترین جنایات را برملا سازد. کشیش حق ندارد، حتی اموری را که کاملاً پیش پاافتاده به نظر می رسند، فاش سازد، حتی اگر او را با تهدید به شکنجه وادار به آن سازند ← 238.
دست اندرکاران رسانه ای در قبال کاربران رسانه ای مسئولیتی برعهده دارند. آنان پیش از هر چیز باید مطابق با حقیقت اطلاع رسانی کنند. چه درزمینه جست و جو در حوزه واقعیت های موجود و چه در انتشار اخبار مربوط به آن باید به حقوق و منزلت افراد دقت شود [2493-2499].
← وسایل ارتباط جمعیِ اجتماعی باید به ساخت و سازِ جهانی عادلانه، آزاد و همبسته یاری رسانند. رسانه ها در واقعیت امر، به کرات در مقام سلاح هایی در جدل های عقیدتی به کار گرفته می شوند یا متولیان آنها در حسرت دستیابی به یک طیف گسترده تر («نرخ بالای مصرف کننده») هرگونه هدایت اخلاقی محتویات رسانه ای را نادیده می گیرند و آنها را به ابزاری برای گمراه و وابسته ساختن انسان ها تبدیل می سازند.
بسیاری از انسان ها، بویژه کودکان، هرچه را که در رسانه ها می بیننند، حقیقت می پندارند. هنگامی که در قالب سرگرمی خشونت رواج داده می شود، رفتارهای غیراجتماعی تأیید می شود و امور جنسی انسانی در حد مبتذل تنزل درجه داده می شود، هم مسئولان رسانه ای و هم نهادهای نظارت کننده که باید مانع پخش این نوع محتویات شوند، مرتکب گناه می شوند [2496، 2512].
افرادی که در حوزه رسانه ای کار می کنند، باید همواره از این نکته آگاه باشند که تولیدات آنان دارای نقشی تربیتی است. جوانان باید بارها و بارها این نکته را به سنجش بگذارند که آیا می توانند رسانه ها را در کمال اختیار و با نوعی حفظ فاصله همره با انتقاد استفاده کنند یا پیشاپیش وابسته و معتادِ رسانه هایی ویژه شده اند. هر انسانی مسئولِ روح خود است. کسی که از طریق رسانه ها، مصرف کنندهِ خشونت، نفرت و پرنوگرافی می گردد، از نظر روحی به بلاهت دچار می شود و لطمه هایی را متوجه خود می سازد.
حقیقت و زیبایی به یکدیگر تعلق دارند، زیرا خدا هم سرچشمه زیبایی و هم سرچشمه حقیقت است. از این رو، هنری که وقف زیبایی شده باشد، به منزله راهی مستقل به سوی کمال و خدا است. [2500-2503، 2513]
آنچه آدمی با کلام قادر به بیان و با اندیشه قادر به ابراز آن نیست، به کمک هنر به بیان درمی آید. هنر به منزله «فورانِ آزادانه ثروت های نهفته در وجود آدمی» (کتاب تعلیمات دینی کلیسای کاتولیک، بند 2501) است. هنرمندان با شباهتی بسیار به خلاقیت خدا، الهام و قابلیت های بشری را با یکدیگر تلفیق می کنند تا چیزی نو و جنبه ای از واقعیت را که پیش از آن به دیده در نمی آمد، به شکلی معتبر و مقبول در آورند. هنر به خودی خود هدف نیست. هدف از هنر این است که انسان را اعتلا بخشد، او را دگرگون سازد، بهبود بخشد و سرآخر به سوی پرستش و سپاسگزاریِ خدا رهنمون شود.