در ← عهد عتیق، بیماری را اغلب آزمایشی دشوار می دانستند که انسان می توانست درقبال آن مقاومت کند، اما همزمان آن را نشانه ای از سوی خدا بازشناسد. حتی این اندیشه در نزد پیامبران نیز ظاهر می شود که رنج کشیدن نه فقط یک نفرین و نه همیشه پیامد گناهی شخصی است، بلکه این که در رنج هایی که صبورانه به جان می خریم، می توانیم برای دیگران هم حضور موثری داشته باشیم [1502].
-
عیسی آمد تا محبت خدا را نشان دهد. او اغلب این کار را آنجا انجام داده است که ما بویژه احساس خطر می کنیم، یعنی در وضعیت هایی از ناتوانی در زندگی مان که بر اثر بروز یک بیماری پیش می آیند. خدا خواهان آن است که ما در جسم و جان خود سالم بمانیم، که ما به این مورد ایمان آوریم و ملکوت خدا را که می آید، به رسمیت بشناسیم [1503-1505].
گاه ابتدا باید بیمار شویم تا دریابیم - چه در بیماری و چه در سلامتی - به چه چیزی بیشتر از هر چیز دیگر نیاز داریم: خدا. ما جز در وجود او، زندگی دیگری نداریم. از این رو، بیماران و گناهکاران، حس خاصی برای این اساسی ترین عامل وجودی دارند. در عهد جدید نیز بویژه بیماران بودند که در صدد نزدیکی با عیسی بودند؛ آنان می کوشیدند «او را لمس کنند، زیرا قوتی از وی صادر شده، همه را صحت می بخشید» (لو، 6، 19) ← 91.
عیسی به ما نشان داد که وقتی ما در رنج هستیم، ملکوت الهی نیز با ما رنج می کشد. خدا حتی می خواهد که در «برادران کوچک ترین» (مت، 25، 40) بازشناخته شود. از این روست که عیسی رسیدگی به وضعیت بیماران را وظیفه اصلی معین کرده بود. او از آنان چنین می خواهد: «بیماران را شفا دهید» (مت، 8، 17) و به آنان در این زمینه، اختیار کامل از سوی خدا را وعده می دهد: «که به نام من دیوها را بیرون کنند... و هرگاه دست ها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت» (مر، 16، 17-18) [1506-1510].
از جمله مهم ترین مشخصه مسیحیت همواره این بوده است که سالمندان، بیماران و نیازمندانِ به مراقبت در مرکز توجه قرار داشته اند. مادر ترزا که رسیدگی به انسان های مشرف به مرگ در جوی های آب کلکته را وظیفه خود ساخته بود، تنها یک نام واحد در میان زنجیره ای از اسامی مسیحیانی است که مسیح را بویژه در آنانی کشف می کردند که از سوی دیگران طرد و مجزا شده بودند. اگر مسیحیان براستی مسیحی باشند، از وجودشان نیرویی شفابخش ساطع می شود. حتی عده ای بوده اند که دیگران را به نیروی روح القدس در جسمشان شفا بخشیده اند (عطیه روحانی شفابخشی،← عطایای روحانی).
← آیین فیض بخش تدهین بیماران را هر فرد ایماندار که وضعیت جسمی او به نحوی در خطر باشد، می تواند دریافت کند [1514-1515، 1528-1529].
انسان می تواند تدهین بیماران را در زندگی اش چندین بار نیز دریافت کند. به این ترتیب، معقول است که جوانان نیز، اگر برای نمونه عمل جراحی دشواری را در پیش داشته باشند، این آیین مقدس را بخواهند. بسیاری از مسیحیان در چنین لحظاتی، تدهین بیماران را با اعترافی (که شامل کل زندگی است) پیوند می دهند؛ آنان می خواهند در صورتی که اتفاقی برای آنان رخ می دهد، با وجدانی پاک در حضور خدا حاضر شوند.
آیین اصلی در اجرای ← آیین فیض بخش تدهین بیماران از تدهین پیشانی و دست ها با روغن مقدس تدهین، همراه با قرائت یکی از دعاهای مربوطه تشکیل شده است [1517-1519، 1531].
-
تدهین بیماران، تسلی خاطر، آرامش و قدرت می بخشد و فرد بیمار را همراه با وضعیت دشوار و رنج و دردهایی که تجربه می کند، به شیوه ای ژرف با مسیح پیوند می بخشد. زیرا خداوند نیز هراس های ما را پشت سرگذاشته و دردهای ما را با جان خود حمل کرده است. برای برخی افراد تدهین بیماران به شفای جسمی می انجامد. اما اگر خدا بخواهد فردی را به منزل خود فرابخواند، مراسم تدهین به او برای پشت سرگذاشتن همه نبردهای جسمی و روحی اش در این راهِ واپسین، قدرت می بخشد. در هر صورت، تدهین بیماران بر بخشودگی گناهان تأثیر دارد [1520-1523، 1532].
بسیاری از بیماران از این← آیین فیض بخش هراس دارند و آن را تا واپسین لحظه به تعویق می اندازند، زیرا معتقدند، انجام این آیین به نوعی به منزله صدور حکم مرگ است. اما دقیقاً عکس این مطلب مصداق دارد: تدهین بیماران نوعی تضمین برای زندگی است. کسی که در مقام مسیحی، فرد بیماری را همراهی می کند، باید هرگونه هراسِ بیهوده را از او بزداید. بسیاری از کسانی که به شدت در خطر مرگ به سر می برند، بنا به غریزه خود درک می کنند که در چنین لحظه ای هیچ چیز برای آنان مهم تر از آن نیست که خود را به فوریت و به شکل قطعی به کسی بسپارند که بر مرگ غلبه کرد و خود، زندگی است، یعنی به عیسی منجی.
تدهین بیماران به ← اسقفان و← کشیشان واگذار شده است. مسیح بنا به رتبه روحانی آنان، از طریق آنان وارد عمل می شود [1516، 1530].
-
منظور از توشه راه، آخرین ← قربانی مقدس است که انسان پیش از مرگ دریافت می کند [1524-1525].
← قربانی مقدس به ندرت در موردی مانند لحظه ای که در آن آدمی خود را آماده ترک زندگی زمینی می کند، حیاتی است: در آینده درازای حیات او با پیوند با خدا سنجیده می شود.