تعمید راهی برای خروج از قلمرو مرگ و منتهی به زندگی است؛ این آیین، دروازه ای به سوی کلیسا و سرآغاز پیوندی پابرجا با خدا است [1213-1216، 1276-1278].
تعمید← آیین فیض بخش بنیادی و پیش شرطی برای سایر آیین های فیض بخش است. این آیین ما را با عیسی مسیح پیوند می بخشد، ما را با خود به مرگِ رهایی بخش او بر صلیب می کشد، از این راه ما را از قدرتِ گناه نخستین و همه گناهان فردی مان می رهاند و اجازه می دهد همراه با او به سوی یک زندگانی بی پایان رستاخیز کنیم. از آنجا که تعمید به منزله پیمانی با خدا است، انسان باید به آن «آری» بگوید. به هنگام تعمیدِ کودکان، والدین به نمایندگی از سوی آنان، ایمان را اقرار می دارند ← 197.
شیوه کلاسیکِ تعمید، سه بار فروبردن فرد تعمیدشونده در آب تعمید است. اما در اغلب اوقات، سه بار آب به روی سر فرد تعمیدشونده ریخته می شود، در حالی که فرد تعمیددهنده این کلمات را به زبان می آورد: «....، من تو را به نام پدر و پسر و روح القدس تعمید می دهم» [1229- 1245، 1278].
آب نمادی از پاکی و یک زندگانی جدید است، یعنی همان چیزی که در تعمید عیسی توسط یوحنای تعمیددهنده به بیان درآمد. تعمیدی که «به نام پدر و پسر و روح القدس» با آب صورت می گیرد، چیزی فراتر از نشانی از رویگردانی و توبه است، این تعمید زندگانی جدید در مسیح است. از این روست که نشانه هایی مانند تدهین، لباس سفید و شمع تعمید نیز به آن افزوده می شوند.
هر انسانی که هنوز تعمید نشده باشد، می تواند تعمید بگیرد. تنها شرط تعمید، ایمان است که به هنگام تعمید، فرد باید به شکل علنی به آن اقرار کند [1246-1254].
فردی که به مسیحیت روی می آورد، فقط جهان بینی خود را دگرگون نمی سازد. او به راه آموزش ( ← تعلیمات کلیسایی) پا می گذارد، راهی که در آن از طریق رویگردانی شخصی، بویژه همچنین از راه عطیه تعمید ، به انسانی نوین بدل می شود. او از آن لحظه به بعد، عضوی زنده از کالبد مسیح است.
کلیسا از روزگاران قدیم پایبند تعمید دادن کودکان بوده است. برای این کار یک دلیل واحد وجود دارد: پیش از آن که ما تصمیم به گزینش خداوند بگیریم، خداوند تصمیم به گزینش ما گرفته است. بنابراین تعمید، رحمت و عطیه ای رایگان از سوی خداوند است که بی قید و شرط به ما ارزانی می گردد. والدین ایمانداری که بهترین ها را برای فرزند خود آرزو می کنند، خواستار تعمید نیز هستند که طی آن کودک از چنگ گناه نخستین و قدرت مرگ رهایی می یابد [1250-1282].
پیش شرط تعمید کودکان این است که والدین مسیحی، کودک تعمید شده خود را به درون ایمان راهنمایی کند. اگر کودک را براساس درک نادرست خود از اعطای آزادی، از تعمید محروم سازیم، کاری به ناحق انجام داده ایم. همان گونه که اگر محبت را از کودک دریغ داریم تا بعدها خود راه محبت را برگزیند، کاری به ناحق انجام داده ایم، اگر والدین ایماندار کودک را از رحمت خداوند در تعمید محروم سازند، مرتکب ناحق شده اند. همان گونه که هر انسانی با توانایی صحبت کردن به دنیا آمده است، اما باید صحبت کردن را بیاموزد، هر انسانی هم با توانایی ایمان آوردن آفریده شده، اما باید با ایمان آشنا شود. البته نمی توان تعمید را به کسی تحمیل کرد. اگر انسان در کودکی تعمید را دریافت کرده باشد، باید بعدها آن را در زندگی خود «به رسمیت بشناسد» - این یعنی باید به آن آری گوید تا تعمید ثمربخش گردد.
معمولا ً← اسقف، ← کشیش یا ← شماسان ← آیین فیض بخش تعمید را برگزار می کنند. در موارد اضطراری هر مسیحی و حتی هر انسانی می تواند دیگری را تعمید دهد، به این ترتیب که آب را روی سر فرد تعمیدگیرنده جاری می سازد و کلام تعمید را قرائت می کند: «من تو را به نام پدر و پسر و روح القدس تعمید می دهم» [1256، 1284].
تعمید چنان اهمیت دارد که حتی یک فرد غیرمسیحی می تواند آن را اجراء کند. او فقط باید در حین این کار، نیت آن را داشته باشد که همان کاری را انجام دهد که کلیسا به هنگام تعمید دادن صورت می دهد.
برای همه آنانی که انجیل را دریافت کرده و درباره آن شنیده اند که مسیح «راه و راستی و حیات» (یو، 14، 6) است، تعمید تنها راه رسیدن به خدا و نجات به شمار می رود. اما همزمان این نیز مصداق دارد که مسیح برای همه انسان ها جان باخته است. از این رو، همه انسان هایی هم که امکان آن را نداشته اند که مسیح و ایمان را براستی بشناسند، اما با قلب هایی صادق در جست و جوی خدا هستند و براساس وجدان خود زندگی می کنند، راه نجات را می یابند (امر موسوم به تعمیدِ مبتنی بر آرزو) [1257-1261، 1281، 1283].
خدا نجات را به ← آیین های فیض بخش وابسته ساخته است. از این رو، کلیسا باید این آیین ها را به شکل خستگی ناپذیری به انسان ها ارائه دهد. دست کشیدن از این رسالت به منزله خیانت به تعهدی در پیشگاه خداوند است. اما خدا خود وابسته به آیین های فیض بخش خود نیست. در هر کجا که کلیسا - چه از سر گناه و چه بنا به دلایل دیگر - راهی به آن نیابد یا در کار خود ناموفق بماند، در همانجا خداوند خود برای انسان ها راهی دیگر به سوی نجات در مسیح می گشاید ← 136.
در تعمید ما به عضوهایی در کالبد مسیح، برادران و خواهرانی برای نجات دهنده خود و فرزندان خدا بدل می شویم. از گناهان رها می شویم، از چنگ مرگ می رهیم و از آن پس برای زندگی در شادمانیِ نجات یافتگان آماده می گردیم [1262-1274، 1279-1280].
تعمید شدن به این معناست: حکایت شخصی زندگانی من در نهرِ محبت الهی فرومی رود. پاپ بندیکت شانزدهم در این باره چنین می گوید: «زندگانی ما به مسیح تعلق می یابد و نه دیگر به شخص ما... ما که مسیح همراهی مان می کند و در محبت او پذیرفته می شویم، از هر هراسی رهایی می یابیم. به هر کجا که برویم، او ما را دربرگرفته و حمل می کند - او خود، زندگی و حیات است (07/04/2007) ← 126.
براساس نامی که ما در تعمید دریافت می داریم، خدا به ما چنین می گوید: «و تو را به اسمت خواندم، پس تو از آن من هستی» (اش، 43،1) [2156-2159، 2165-2167].
در تعمید، انسان در یک الوهیت ناشناس حل نمی شود، بلکه برعکس، در فردیت خود تثبیت می گردد. براساس یک نام تعمید یافتن، به این معناست: خدا من را می شناسد؛ به من آری می گوید و من را در منحصر به فرد بودنم که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست، برای همیشه پذیرا می شود ← 361.
الگوهایی بهتر و همچنین یاری رسانانی بهتر از قدیسین یافت نمی شود. اگر پشتیبانِ هم نام من، یک قدیس باشد، من در نزد خدا دوستی خواهم داشت [2156-2159، 2165].
-