در حال بارگزاری وبسایت فارسی کاتولیک...





تعالیم رسمی کلیسای کاتولیک برای جوانان (youcat)


اینجا هستید:

فرمان چهارم: پدر و مادر خود را احترام نما. ::: ::: ::: «همنوع خود را بسان خود دوست بدار»



✔️ بخش نخست: به چه منظور بر این کره خاکی به سر می بریم، چه باید بکنیم و روح القدس چگونه ما را در این زندگی یاری می رساند
✔️ فصل اول: منزلت بشری
✔️ فصل دوم: جامعه بشری
✔️ فصل سوم : کلیسا
✔️ بخش دوم: ده فرمان
✔️ فصل اول: فرمان نخست: من هستم یهوه، خدای تو. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان دوم: نام یهوه خدای خود را به باطل مبر. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان سوم: روز خداوند (سبت) را تقدیس نما! ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»

✔️فرمان چهارم: پدر و مادر خود را احترام نما. ::: ::: ::: «همنوع خود را بسان خود دوست بدار»

✔️ فرمان پنجم: قتل مکن!
✔️ فرمان ششم: زنا مکن!
✔️ فرمان هفتم: دزدی مکن!
✔️ فرمان هشتم: شهادت دروغ مده.
✔️ فرمان نهم: به زن همسایه خود طمع مورز.
✔️ فرمان دهم: به هیچ چیز که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن

    👈🏻 فرمان چهارم به چه کسی برمی گردد و از ما چه می خواهد؟


    فرمان چهارم در درجه نخست به پدر و مادر تنی انسان و همچنین به افرادی مربوط می شود که زندگی، رفاه حال، امنیت و ایمان خود را مرهون آنان هستیم [2196-2200، 2247-2248].

     


    همان چیزهایی که ما در درجه نخست مرهون والدین خود هستیم، یعنی محبت، سپاسگزاری و احترام، باید رابطه ما با انسان هایی را نیز شکل دهد که برای ما به منزله شخصیت هایی کلیدی هستند که از سوی خدا به ما عطیه شده اند و طبیعی و نیک به شمار می روند: والدین ناتنی، والدین همسران، اقوام و پیشینیانِ مسن تر، مربیان، آموزگاران، کارفرمایان و مدیران. فرمان چهارم را باید درباره آنان نیز رعایت کنیم. این فرمان به معنای وسیع کلمه حتی به تعهدات شهروندی ما درقبال دولت اشاره دارد ← 325.

     


    👈🏻 خانواده در نقشه آفرینش خداوند چه جایگاهی دارد؟


    مرد و زنی که با یکدیگر ازدواج کرده اند، همراه با فرزندان خود یک خانواده را تشکیل می دهند. خدا می خواهد، تا آنجا که میسر باشد، فرزندانی از عشق میان والدین بدنیا آیند. این فرزندان که از حمایت و نگهداری والدین خود بهره مند هستند، از منزلتی مانند والدین خود برخوردار هستند [2201-2206، 2249].

     

     


    خدا خود در ژرفنای تثلیث، یک شراکت است. در حوزه انسانی، خانواده نخستین شکل یک شراکت را تشکیل می دهد. خانواده مدرسه ای منحصر به فرد برای زندگیِ سراسر انباشته از ارتباطات آدمی است. فرزندان در هیچ کجا به خوبی درون یک خانواده سالم رشد نمی یابند، خانواده ای که در آن عاطفه قلبی، احترام متقابل و مسئولیت پذیری های متقابل حیات دارند. سرآخر باید گفت که ایمان نیز در خانواده رشد می کند؛ کلیسا معتقد است که خانواده به منزله کلیسایی کوچک است، «کلیسایی خانگی» که نیروی درخشش آن باید دیگران را به پیوند ایمان، محبت و امید دعوت کند ← 271.

     


    👈🏻 چرا نمی توان برای خانواده جایگزینی یافت؟


    هر کودکی از پدر و مادری بدنیا می آید و گرما و امنیت خانواده را می جوید تا بتواند در امنیت و خوشبختی رشد کند [2207-2208].

     

     


    خانواده سلول بنیادی جامعه بشری است. تازه همان ارزش ها و اصولی که در حوزه کوچک خانواده به اجراء گذاشته می شوند، همبستگی در زندگی اجتماعی را در قالب بزرگ تر امکان پذیر می سازند ← 516.

     


    👈🏻 چرا دولت باید از خانواده حمایت کند و آن را ترویج دهد؟


    رفاه و آینده یک دولت بستگی به آن دارند که کوچک ترین واحد آن، یعنی خانواده قادر به حیات و رشد باشد [2209-2213، 2250].

     


    هیچ دولتی حق ندارد مدیریت حکومتی خود را تا به درون سلول نخستینِ جامعه، یعنی خانواده بسط دهد و حق حیات را از آن بگیرد. هیچ دولتی حق ندارد خانواده را به گونه ای متفاوت با مأموریتی که از سوی آفریدگار به آن محول شده است، تعریف کند. هیچ دولتی حق ندارد، حقوق بنیادین خانواده، بویژه در حوزه تعلیم و تربیت را از آن سلب کند. برعکس باید گفت که دولت وظیفه دارد، خانواده ها را یاری و پشتیبانی رساند و نیازهای مادی آنها را تأمین کند.

     


    👈🏻 چرا دولت باید از خانواده حمایت کند و آن را ترویج دهد؟


    رفاه و آینده یک دولت بستگی به آن دارند که کوچک ترین واحد آن، یعنی خانواده قادر به حیات و رشد باشد [2209-2213، 2250].

     


    هیچ دولتی حق ندارد مدیریت حکومتی خود را تا به درون سلول نخستینِ جامعه، یعنی خانواده بسط دهد و حق حیات را از آن بگیرد. هیچ دولتی حق ندارد خانواده را به گونه ای متفاوت با مأموریتی که از سوی آفریدگار به آن محول شده است، تعریف کند. هیچ دولتی حق ندارد، حقوق بنیادین خانواده، بویژه در حوزه تعلیم و تربیت را از آن سلب کند. برعکس باید گفت که دولت وظیفه دارد، خانواده ها را یاری و پشتیبانی رساند و نیازهای مادی آنها را تأمین کند.

     


    👈🏻 کودک چگونه می تواند به والدین خود احترام ورزد؟


    کودک با نشان دادن محبت و سپاس خود نسبت به والدین، به آنان احترام می گذارد [2214-2220، 2251].

     


    کودکان فقط بنا این دلیل که زندگی و محبت خود را از والدین دریافت می کنند، باید از آنان سپاسگزار باشند. این سپاسگزاری، رابطه ای از محبت، احترام، مسئولیت و فرمانبری صحیح را که تا آخر عمر ادامه دارد، شکل می دهد. کودکان بویژه به هنگام تنگنا، بیماری و کهولت باید با محبت و وفاداری به والدین خود رسیدگی کنند.

     


    👈🏻 والدین چگونه می توانند به فرزندان خود احترام نشان دهند؟


    خدا، فرزندان را به والدین سپرده است تا برای آنان سرمشقی راسخ و صحیح باشند، آنان را دوست بدارند، به آنان احترام گذارند و دست به هر کاری بزنند تا فرزندان بتوانند از نظر جسمی و روحی رشد کنند [2221-2231].

     


    کودکان هدایای خداوند هستند و نه مایملک والدین. آنان پیش از آن که فرزندان والدین باشند، فرزندان خدا هستند. مهم ترین وظیفه والدین این است که خبر خوشِ نجات را به فرزندان خود هدیه کنند و ایمان مسیحی را به آنان منتقل نمایند ← 375.

     


    👈🏻 افراد یک خانواده چگونه باید با یکدیگر در ایمان زندگی کنند؟


    یک خانواده مسیحی باید یک کلیسا در مقیاس کوچک باشد. همه اعضای یک خانواده مسیحی به آن دعوت شده اند که یکدیگر را در ایمان تقویت کنند و در شور و شوق برای خداوند از یکدیگر پیشی جویند. آنان باید برای یکدیگر و به همراه یکدیگر دعا کنند و در انجام کارکردهای محبت به همنوع همکاری نمایند [2226-2227].

     


    والدین به کمک ایمان خود به نفع فرزندانشان گام برمی دارند، آنان را تعمید می دهند و برای آنان سرمشقی از ایمان هستند. این بدان معناست که والدین باید این نکته را برای فرزندان روشن سازند که زیستن در حضور و در نزدیکی خدای مهربان تا چه اندازه ارزشمند و نیکبختی آور است. البته زمانی هم خواهد رسید که والدین نیز از ایمان فرزندانشان درس می آموزند و گوش به آن می سپارند که چگونه خداوند از طریق آنان سخن می گوید، زیرا ایمانِ جوانان اغلب با ایثار و از خودگذشتگی فراوانی همراه است و «از آن رو که خداوند اغلب به فردی جوان تر آشکار می سازد که چه امری بهتر است» (بندیکت نرسیا، رگولا، فصل 3، 3).

     

     


    👈🏻 چرا خدا مهم تر از خانواده است؟


    انسان بدون برخورداری از ارتباطات قادر به زندگی نیست. مهم ترین رابطه یک انسان همواره با خدا برقرار می شود. این رابطه به همه روابط انسانی و حتی روابط خانوادگی ارجحیت دارد [2232-2233].

     


    فرزندان به والدین خود و والدین به فرزندان خود تعلق ندارند. آدمی به شکل مطلق و ابدی، فقط به خدا وابسته است، مستقیم به خدا تعلق دارد و بر همین مبنا هم می توان کلام عیسی (یسوع یا یشوعا) خطاب به شاگردان برگزیده خود را درک کرد: «و هر که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد، لایق من نباشد و هر که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد» (مت، 10: 37). به همین دلیل، هنگامی که خداوند فرزندان را به یک زندگی وقف شده در یک انجمن روحانی یا به کار در مقام ← کشیش دعوت می کند، والدین باید آنان را با اعتماد کامل به دستان خدا بسپارند ← 145.

     


    👈🏻 اقتدار چگونه به شکل صحیح به اجراء گذاشته می شود؟


    اقتدار زمانی به شکل صحیح به اجراء گذاشته می شود که بنا به الگوی عیسی (یسوع یا یشوعا)، به عنوان خدمت، درک شود. این نوع اقتدار هرگز نباید خودکامانه باشد [2234-74، 2254].

     


    عیسی (یسوع یا یشوعا) یکبار برای همیشه به ما نشان داده است که چگونه می توان اقتدار را به اجراء گذاشت. او که خود بالاترین سرچشمه اقتدار است، خادم بود و خود را همواره در مقام آخر قرار داد. عیسی (یسوع یا یشوعا) حتی پاهای شاگردان خود را شست (یو، 13: 1-20). والدین، آموزگاران، مربیان و مدیران، اقتدار خود را از خدا می گیرند، نه برای این که بر آنانی که به ایشان سپرده شده اند، تحکم کنند، بلکه برای آن که وظیفه هدایت و تربیت را به عنوان یک خدمت درک کنند و به اجراء گذارند ← 325.

     


    👈🏻 شهروندان در قبال دولت چه وظایفی دارند؟


    هر شهروندی وظیفه دارد با نهادهای دولتی وفادارانه همکاری کند و با رعایت حقیقت، عدالت، آزادی و همبستگی به تحقق رفاه عمومی یاری رساند [2238-2246].

     


    فرد مسیحی نیز باید وطن خود را دوست داشته باشد، در صورت ضرورت به شکل های متفاوت و گوناگون از آن دفاع کند و با اشتیاق به نهادهای مدنی خدمت کند. او باید به شکل بالقوه و بالفعل از حق انتخاب خود بهره برد و از پرداخت مالیاتِ عادلانه سر باز نزند. به رغم آن، تک تک شهروندان در دولت به منزله موجوداتی آزاد و برخوردار از حقوق بنیادی باقی می مانند؛ شهروندان از حق انتقاد سازنده از دولت و نهادهای آن برخوردار هستند. دولت برای مردم است و نه مردم برای دولت.

     


    👈🏻 چه موقع باید از پیروی از دولت سر باز زد؟


    هیچکس مجاز به پیروی از آن دستورات حکومتی نیست که مغایر با قوانین الهی باشد [2242-2246، 2256-2257].

     


    پطرس رسول بود که افراد را دعوت کرد فقط نوعی فرمانبری نسبی از دولت داشته باشند: «خدا را می باید بیشتر از انسان اطاعت نمود» (رس، 5: 29). اگر دولتی قوانینی نژادپرستانه، همراه با تبعیض جنسی یا قواعدی ویرانگرِ زندگی وضع نماید یا دست به اقداماتی در این حوزه زند، فرد مسیحی در وجدان خود موظف است، از اطاعت سر باز زند، از مشارکت دوری جوید و دست به مخالفت و مقابله زند.

     


"