ما در کلیسا تعمید می یابیم. در کلیسا ما آن ایمانی را دریافت می کنیم که کلیسا در خلال قرون ، دست نخورده حفظ کرده است. در کلیسا ما به کلام زنده خدا گوش می دهیم و درمی یابیم که اگر بخواهیم خداپسندانه رفتار کنیم، چگونه باید زندگی کنیم. کلیسا از راه ← آیین های فیض بخش که عیسی (یسوع یا یشوعا) به شاگردان خود سپرد، ما را بنا و تقویت می کند و تسلا می دهد. در کلیسا، بارقه ای از مقدسین همواره مشتعل است تا خود را با آن گرما بخشیم. در کلیسا ← آیین سپاسگزاری برگزار می شود که طی آن، قربانی و نیروی مسیح چنان از نو برایمان احیاء می شود که ما در پیوند با او، به جسم او بدل می شویم و به نیروی او به حیات ادامه می دهیم. به رغم کلیه ضعف های بشری که می توان برای کلیسا قائل شد، باید گفت که هیچ فردی نمی تواند کلیسا را نادیده بگیرد و همزمان مسیحی باشد [2030-2031، 2047].
-
ایمان داشتن به منزله یک راه است. این که انسان یاد می گیرد بر این راه باقی بماند، به درستی عمل کند و نیک زید، تنها از تعالیم اناجیل نشأت نمی گیرد. ← مرجعیت تعلیمی کلیسای کاتولیک موظف است همچنین مطالبات قوانین اخلاقی طبیعی را نیز به انسان ها یادآور شود [2032-2040، 2049-2051].
حقیقت به شکل دوگانه وجود ندارد. آنچه از نظر انسانی صحیح است، نمی تواند از نقطه نظر مسیحی نادرست باشد. آنچه نیز که از لحاظ مسیحی صحیح است، نمی تواند از دیدگاه انسانی نادرست باشد. از این روست که کلیسا موظف است درباره مسائل اخلاقی به تفصیل تعلیم دهد.
1) شرکت در آیین قربانی مقدس در روزهای یکشنبه و اعیاد الزامی؛ پرهیز از کارها یا فعالیت هایی که با ماهیت این روزها مغایرت دارند. 2) دستکم یک بار در سال شرکت در مراسم فیض بخش توبه. 3)دستکم به هنگام عید فصح شرکت در مراسم ← تناول قربان مقدس 4)رعایت روزهای روزه و پرهیز (چهارشنبه خاکستر و جمعه مقدس). 5) کمک به برآورده ساختن نیازهای مادی کلیسا [2042-2043].
-
هدف از «پنج فرمان کلیسا» این است که با مطالباتِ حداقل خود این نکته را یادآور شوند که مسیحی بودن بدون تلاش های اخلاقی، بدون مشارکت های شخصی در حیات مراسم فیض بخش کلیسایی و بدون پیوندی همبسته با کلیسا امکان ندارد. رعایت آنها برای هر فرد مسیحیِ کاتولیک الزام آور است. [2041،2048].
-
هماهنگی میان زندگی و شهادت آن، نخستین شرط ابلاغ انجیل است. در نتیجه عدم عمل کردن به آنچه بشارت می دهیم، ریاکاریست و به منزله خیانتی است به رسالت مسیحیان که «نمک زمین» و «نور جهان» باشند [2044-2046].
این پولس بود که به جماعت مسیحیان در قرنتس چنین یادآور شد: «چون که ظاهر شده اید که رساله مسیح می باشید، خدمت کرده شده از ما و نوشته شده نه به مرکب بلکه به روح خدای حی، نه بر الواح سنگ، بلکه بر الواح گوشتی دل» (2 قر، 3: 3). مسیحیان خود شخصاً، و نه آنچه که می گویند، به منزله «رساله» مسیح در جهان (2 قر، 3: 3) هستند. به همین نسبت اگر حتی ← کشیشان و روحانیونی وجود داشته باشند که به کودکان تعدی کنند، این کار ویرانگرتر و مذموم تر خواهد بود. آنان نه فقط دست به جنایتی بازگوناشدنی در حق قربانیان خود می زنند، بلکه به این ترتیب امید عده بسیاری را به خدا نیز سلب و در نزد عده بسیاری، چراغ ایمان را خاموش می کنند.