وقتی به یک نفر نام خود را می گوییم، این نشانی از اعتماد است. از آنجا که خدا نام خود را به ما گفته است، خود را به ما شناسانده و از طریق این نام، دسترسی ما به او را ضمانت داده است. خدا حقیقت مطلق است. کسی که حقیقت را به نامش فرا می خواند، اما آن را برای شهادت یک امر باطل به کار می گیرد، دچار گناهی سنگین می شود [2142-2149، 2150-2155، 2160-2162، 2163-2164].
نام خدا را نباید به دور از تکریم به زبان آورد. زیرا ما فقط از آن رو او را می شناسیم که او خود را به ما شناسانده است. این نام به منزله کلیدی برای گشودن قلبِ خدای قادر متعال است. از این رو، این یک جرم سنگین به شمار می رود که از این نام به بدی یادکنیم، با استناد به نام او ناسزا گوییم یا با نام او وعده های نادرست دهیم. از این رو می توان گفت که فرمان دوم، به طور کلی به منزله فرمان حفاظت از «قدوسیت» نیز به شمار می رود. مکان ها، اشیاء و انسان هایی که خداوند آنها را لمس نموده است، «مقدس» هستند. حساسیت نشان دادن نسبت به قدوسیت را تکریم می نامیم ← 31.
ما با نشان صلیب خود را در چترِ حمایتِ خدای سه گانه قرار می دهیم [2157،2166].
فرد مسیحی در آغاز روز، در آغاز دعای خود و همچنین در ابتدای انجام هر کار دشوار، نشان صلیب بر خود می کشد و به این ترتیب، کار خود را «به نام پدر و پسر و روح القدس» آغاز می کند. به زبان آوردن نام خدای سه گانه که ما را از همه سو در برگرفته است، کارهایی را که انجام می دهیم، تقدیس می کند؛ این کار به ما ← برکت می بخشد و در دشواری ها و در کشاکش با وسوسه ها به ما قدرت می دهد.
انسان «به نام پدر و پسر و روح القدس» براساس یک نام ویژه، تعمید می گیرد. این نام و چهره آدمی هستند که از انسان موجودی منحصر به فرد می سازند، این امر همچنین و بویژه در پیشگاه خدا مصداق دارد. «مترس زیرا که من تو را فدیه دادم و تو را به اسمت خواندم پس تو از آن من هستی» (اش، 43: 1) [2158].
مسیحیان با نام افراد به تکریم رفتار می کنند، زیرا نام انسان، در ژرفنا با هویت و منزلت او پیوند دارد. مسیحیان از دیرهنگام برای فرزندان خود از میان فهرست مقدسین، نامی را برمی گزیده اند؛ آنان این کار را بر مبنای این اعتقاد انجام می دهند که صاحب اصلی نام از نظرشان سرمشق بوده و قادر است برای آنان در نزد خدا به نحوی خاص شفاعت بطلبد ← 201.